اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

دوری...

چقدر غم داشتم. چقدر دلتنگی نفسم را تنگ کرده بود. پنجشنبه شب، با اینکه دیدار تو نزدیک بود، انفجار بغض من چیز محالی نبود! باید فکرش را می کردی. باید انتظارش را میداشتی که درست یک شب مانده به آغوشت، اینگونه از هم بپاشم... این طور کم بیاورم. در این فاصله ی چند ساعتی. آن هم بعد از تحمل صبورانه ی یک هفته ی مدام...

دلتنگ به هم میرسیم و دلتنگ جدا میشویم. عجب روزهای غریبی ست.

امیر
۰۵ اسفند ۹۱ , ۰۲:۲۴
امیدوارم روزهای دوری تون زودتر تموم بشه (:
دلی
۰۵ اسفند ۹۱ , ۰۷:۴۵
کاش زودتر تمام شود این روزهای دلتنگ...
دلی
۰۵ اسفند ۹۱ , ۰۷:۴۵
وقتی که با تو هستم هم، نگران لحظه‌های نبودنت می‌شوم!
دلی
۰۵ اسفند ۹۱ , ۰۷:۴۸
بهار نزدیک است و از 5 تا 13 روز، جای داری برای رفع دلتنگی. بهار امسال تازه کلی حس خوب را تجربه خواهی کرد. با هم عید دیدنی رفتن و معرفی شدن به فامیل او و کنجکاوی دخترکان و پیر و جوان فامیل،‌ برای این‌که بدانند این تازه رسیده، چه شکلی و چه تیپی است و چه مرامی دارد. کلی نقل محافل می‌شوی. کلی با نامزدت کیف خواهی کرد، کلی به هم افتخار خواهید کرد... بهار قشنگی در پیش است، به بغض‌‌هایت وعده نوروز بده عزیز دلم.
مریم
۰۵ اسفند ۹۱ , ۰۸:۴۱
یاد اون روزی افتادم که همسر بعد  دو هفته دوری  عین آدمهای از جنگ برگشته  اومد دم خونه.خیلی حس و حالت رو درک میکنم.من که اصلن طاقت دوری ندارم :) شما طفلی های طفلی .زودتر مشغلاتتون هر چی هست رو کمتر کنید لا اقل به دو روز در هفته ارتقا پیدا کنه دیدارتون.یکی وسط هفته یکی آخر هفته :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan