اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

اضطراب صبحگاهی

اضطراب دارم. بعد اضطراب دارد از گوش و حلق و بینی ام می زند بیرون. و الان ساعت 6:30 صبح پنجشنبه است؛ یعنی ناجورترین زمان برای مضطرب بودن. 

فکرها را باید کجا ریخت؟ فکرها از کجا می آیند؟ فکرها چطور همه ی ذهن آدم را دچار می کنند؟ همه مثل منند؟ خسته شدم از فکور بودنِ مأیوس کننده ام...

شادی را صدا می زنم. صدا می زنم. صدا می زنم. شادی از پشت در اتاقم داخل می پرد و جیغ کشداری میزند: سلااااام! من مثل گذشته های دورم به خجستگی دلش خیره می مانم!

پ.ن: دلم مسافرت می خواهد. دلم دریا می خواهد. تمام این روزهای دو نفره شدنمان را دلم ساحل دریا می خواسته و ... نرفته ایم.

عروس آبان
۰۸ اسفند ۹۲ , ۰۸:۲۹
اضطراب نداشته باش و خودتو بسپار به زمان.زمان دوای همه درداس ما دریا داریم بیاین پیش ما...ما اصلا دریا نمی ریم چون همین دریا مارو از هم جدا م یکنه

پاسخ :

مرسی عزیزم برای دعوت صمیمانه ت. چیزی نمیتونه شما رو از هم جدا کنه ,
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
Designed By Erfan Powered by Bayan