پاسخ :
آدرس نذاشتین دوست عزیز.
جواب کامنت خصوصیتون رو همینجا میدم.
دربارهٔ مزاحمهای ناشناس اعم از تلفنی که منظور نظر شما بود، و غیر تلفنی؛ من هم مثل شما عمل کردم. اتفاقاً یک مورد رو همسرم جواب داد، ولی باز هم طرف تماس میگرفت و بدجور افتاده بود روی دندهٔ چرت و پرت گفتن و حرفهای نامربوط زدن! و این قضیه انقد کشدار شد که نزدیک بود مزاحم و همسرم با هم بیرون قرار بذارن!!! و من اونجا بود که ترسیدم بخاطر این مسئله ناچیز اتفاقی برای همسرم بیفته! این شد که خیلی راحت شخص مزبور رو گذاشتم توی بلک لیستم و از شر تماسهاش راحت شدم. ولی همسرم فکر کرد طرف ترسیده و دیگه زنگ نزده. میدونین خیلی هم دهن به دهن شدن درست نیست؛ حتی ورژن مردونهش. بعضی آدما رو اصلاً نباید جوابشون رو داد.
دربارهٔ این مزاحم شناس بنده، درسته که خیلی سوختم و خیلی غمگین شدم و خیلی برام زور داشت؛ چون آدم انتظار نداره از به اصطلاح جمعیت تحصیلکرده و فرهنگی کشور هم آزار ببینه، این مسئلهٔ شناس بودن کمی تصمیمگیری دربارهٔ این موضوع رو برام دشوار کرد. من ۳ ترم دیگه دارم تا پایان کاشناسی ارشدم. این یعنی ۳ ترم نگرانیهای همسر من در این مورد ادامه پیدا میکنه و احتمال اینکه بخوام دکتری شرکت کنم هم هست، و این یعنی باز هم احساس خطر. اگر بخوام در دانشگاه تدریس کنم چی؟ به هر حال دانشگاه برای همسر من جایی میشه که همیشه دربارهش نگرانی داره. برخلاف الان که در دید اون جاییه که بستر رشد و بالندگی منه.
سر کار چی؟ وقتی مهندسین ارشد معماری، به خانم من نگاه نادرست دارن، چطور بپذیرم که شاغل باشه؟ در حالی که لازمهٔ رشتهٔ من روابط عمومی بالاس! و همکاران من معمولاً مهندسین عمران، و طرفهای کاریم شهرداریچی ها و پیمانکارها که برای هر موردی نیازه که باهام تماس بگیرن... حالا چه میشه کرد؟
میدونین خیلی سخته که آدم در این باره راحت تصمیمگیری کنه، نیازه که همیشه همهٔ جوانب کارهاش رو بسنجه، در غیر این صورت میشه جواب یه سؤال رو به همهٔ موارد مشابهش تعمیم داد و اینطوریه که آدم میبازه.