اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

آبی...

شب همان شبِ همیشه است آبی. و من نمی‌دانم چرا دلم خواسته مخاطب این پستم تو باشی؟ چرا دلم خواسته تو را صدا کنم؟

شب همان شب است. من امروز غم‌هایم را بغل گرفتم و زدم به خیابان. وقت‌هایی که غمگینم یک جور بی تفاوتی خاصی به آدم‌ها دارم. نگاهم سرد و افتاده می‌شود. می‌توانم از هر جایی سر در بیاورم و نترسم. می‌توانم تنها بروم راستهٔ چرم فروش‌های بازار و عین خیالم نباشد چقدر همیشه هوای مردانهٔ آنجا معذبم می‌کند. و چقدر از این حالم خوشم می‌آید. وقت‌هایی که غمگینم قوی‌ترم. کله شق‌ترم.

 آبی شب همان شب است و پیش‌بینی تو محقق نشده، من هنوز هیچ کلام عاشقانه‌ای نشنیدم. جز همان یک دو اس‌ام‌اسِ خوبی؟ بهتری؟

گفته فردا من بروم خانه‌شان. مادر و پدرش می‌روند باغچه. و ما می‌توانیم آخر هفته‌ای دو نفری داشته باشیم. چقدر ولی قلبم گرفته آبی! حالِ مو اتو کشیدن ندارم. حالِ دست به سر و صورت کشیدن ندارم. حال خودم را تا خانه‌شان کشیدن ندارم. من از دیشب که غافلگیری‌ِ کاذبم، حالم را گرفت، یک جورِ بدی یخ بسته‌ام آبی. 


آبی
۲۹ خرداد ۹۳ , ۰۷:۳۰
هی اسفندماهی اسفنددانه ی من... جانم عزیزم، زندگی بالا و پایینش زیاد است، اگر به فرود نروی که فراز حلاوتی ندارد...
این طبیعی است، با آن طبع حساس تو عزیزم، خیلی توی ذوقت خورده خوب، حالا فردا دوباره زنده خواهی شد، ماهی دور مانده از دریا

پاسخ :

اسفنددونه :)
بلی بلی زنده شدیم ما :*
سینه سرخ
۲۹ خرداد ۹۳ , ۱۱:۰۴
هوای حوصله ابریست 
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشویددلتنگی مرا 
حنا جوون دلتنگیتو درک میکنم اما سعی کن آخر هفته عاشقانه ای بسازی . خاطره انگیز و شیرین .
اینم بدون درسته مامانت گفته و اون اومده اما اگه نمیخواست بهانه میاورد و نمیومد . بعدم تا زمانی که نری خونه خودت همیشه پدر و مادرا تاثیر خودشونو رو روابطتون دارن . حالا برا بعضیا تا آخر عمره ! فقط باید حواسمون باشه نزاریم این دلسوزیا تاثیر بد بزاره .
میدونم شنبه میای و یه عالم عاشقانه داری برا نوشتن

پاسخ :

هیه! ما سعیمان را اندکی دیر ولی بالاخره صورت دادیم:))
مجید شفیعی
۲۹ خرداد ۹۳ , ۱۹:۲۹
....
مریم
۳۰ خرداد ۹۳ , ۰۰:۴۷
گر چه من نباید اینجا چیزی بنویسم و حرفها با ابی است اما امنتظرم شنبه پستی که اینجا میخونم سرشار از تحقق جلوه های عشقی باشه که حتما ابی بهت گفته وصفشو. و صد البته که حتما همین خواهدبود.
خدا حفظتون کنه

پاسخ :

شما همیشه می‌تونی بنویسی و دوست دارم بنویسی و کاش بنویسی:)
همینه طوره عزیزم:*
یخ داغ
۳۰ خرداد ۹۳ , ۱۶:۲۴

سلام حنای عزیز...

 

مدتها پیش از طریق وبگذرم متوجه شدم لینک وب شما هستم و کلی حس های خوب دریافت کردم از اینکه وبلاگم موردپسند شخصی واقع شده و بی چشمداشت لینک کرده... گذشت تا اینکه همیشه نظرات شما رو در بین کامنتهای وبلاگ یاسی جان می خوندم و کنجکاو شدم وب شما رو بخونم و اومدم دیدم اینکه همون وبلاگه... یه پست دو پست و.... به خودم اومدم دیدم اون شب تمام آرشیوت رو خوندم با گوشی... چقدر قشنگ می نویسی چقدر قدرت بیان داری و قلمت زیباست... بی اغراق باید بگم که قلم شما و یاسی و بانوی زن و بوسه جزو علاقه مندی های من هستن...

 

خوشحالم از آشناییت حنای نازنین...

امیدوارم حال آروم و شادت دوباره بهت برگرده عزیزم...

پاسخ :

وای عزیزم! چقد کامنتت خوشمزه بود... خدا خیرت بده دختر. دلم باز شد :)
خوش اومدی:*
بانو (زن و بوسه)
۳۱ خرداد ۹۳ , ۰۸:۴۲
حوت قشنگ من! حالا خوبی؟!!!!!!!!!!!!!!!
حتما خوبِ خوب ِ خوبی.

دریا خوش گذشت؟ ساحل آرام را دیدی جان ِ جانانه‌ی من؟

باید بیشتر می‌نوشتم برای این نوشته‌ات، منتها رایتلم سوخته بود و دسترسی به نت نداشتم.
این کامنت را هم اول صبح 5شنبه قبل از سرکار رفتن همسر از تبلتش گذاشتم و رفتم توی آف! :)

پاسخ :

با شناختی که بعد از این همه سال ازت دارم، حدس می‌زدم که نبودی این مدت! هرچند همین قدری که نوشتی برای من یک دنیا ارزش داشت و محبتت بی دریغت رو بهم رسوند، و حالم رو خوب کرد. ببخش اگه مزاحم وقت عزیز آخر هفته‌ایت هم شدم:*

خوبم عزیزم... خدا رو شکر 
دریا گرم بود و آرام و زلال... :)

تولدت رو هم دوباره و چندباره تبریک می‌گم و مرسی از خدااااااا:*
بانو (زن و بوسه)
۳۱ خرداد ۹۳ , ۰۸:۵۶
ای عزیزم، وقت ما با در کنار عزیزان بودن ارزشمند می‌شه. تو هم که عزیزترین دوستمی.

همیشه زلال و دریایی باشید و در ساحلتون نسیم ملایم محبت بوزه.

تشکر هزار باره  برای تبریک [گل]


پاسخ :

مرسییییییییییییییی:*
بانو (زن و بوسه)
۳۱ خرداد ۹۳ , ۰۸:۵۷
شناخت بعد از این همه سال.... چقدر هیجان‌انگیز و لذت‌بخش که آشناییمون چندین ساله شده حنا!

پاسخ :

تابلوعه‌ می‌خوام قدمت دوستی‌مون رو به رخ بقیه بکشم؟! :)))))))))))) 
بانو (زن و بوسه)
۳۱ خرداد ۹۳ , ۰۹:۵۴
آخ گفتی! خودشه. منم دوست دارممممم :)))

مریم کوجاس؟!

پاسخ :

اوناهاش دیگه مریم. ندیدی؟
زهرا
۰۲ تیر ۹۳ , ۱۸:۳۵
خدا رو شکر ک بهتری جان جانان....

پاسخ :

مرسی عزیزم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan