اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

جو عروسانه

نوشته بودم که دوست ندارم عروسی بگیریم. هان؟ گفته بودم که با چرایی و چگونگی‌اش مشکل دارم؟ که فکر می‌کنم اگر با شرایط موجود عروسی بگیریم، چیز چرندی از آب در می‌آید؟

اما چرا دارم تمرین رقص می‌کنم؟ چرا به آهنگ‌های عاشقانهٔ دو نفره تمایل نشان می‌دهم؟ چرا دلم خیره ماندن در چشمان همسرم را می‌خواهد؛ وقت حل شدنِ بدن‌هایمان در یک موسیقی آرام؟ چرا در یک جو عروسانه‌ٔ غریبی فرو رفته‌ام که تهش حیرانی‌ست؟

مریم
۲۸ مرداد ۹۳ , ۰۸:۴۱
عزیزم
عروس خانوم
مگه میشه آدم دلش عروسی نخواد دلش لباس توری روشن بلند نخواد
تمرین کن مهندس رقصیدنو خوب تمرین کن

پاسخ :

مریم :)
نیوشا
۲۸ مرداد ۹۳ , ۰۹:۲۶
منم نمی خواستم عروسی بگیرم می خواستم پولشو بردارم برم پاریس.. این حل شدن در نگاه همسرم رو کنار برج ایفل با بوسه فرانسوی تجربه کنم چون یم دونستم با پولی که داریم اون چیزی که تو سرمه نمی شه... که نشد- عروسی هم گرفتیم و همونطور که گفتم اونقدر رویایی که فکر می کردم از آب در نیومد.. فکر جیب همسرجان رو کردم و تالار کوچیکی گرفتم و از تالاری که دوست داشتم دست کشیدم... نتونستم آتلیه ای رو که دوست دارم بگیرم چون هزینش زیاد بود و به آتلیه دیگه ایی اکتفا کردم...
اما خوب همینه دیگه زندگی- مجلس عروسی کیفیت و کمیتش مهم نیست آدمی که دست در دستشو چشم تو چشمشی کیفیتش مهمه...

پاسخ :

عاشق رویایی شدم که توی سرت داشتی!:)

بله عزیزم کیفیت خودشون مهمه:دی
muna
۲۸ مرداد ۹۳ , ۱۰:۰۸
salam azizam shuqet afzoon bad.ishala jor she b behtarin vajh.mishe manam ramz dashte basham?

پاسخ :

آدرس نذاشتین
مجید شفیعی
۲۸ مرداد ۹۳ , ۱۰:۲۸
میگه

مستم از جام تهی!
حیرانی؟

باده نوشیده شده پنهانی

:)

@}----

من دوس داشتم سالگرد عروسی مون رو بگیرم نه خودش رو

یعنی بریم سر خونه زندگی و سال بد تو سالگرد ی سقف شدنمون یه مراسم مفصل بگیرم و برم آتلیه و .... گل بزنیم ماشینو ....

من اینجوری دوست تر داشتم

ولی خب حتی مطرح هم نکردم و ....

ما عروسیمون خیلی خوش گذشت

ازو عروسی ها که از صب تا شب همش خندیدیم و یه برخورد ناراحت کننده هم بین هیش کی پیش نیومد و عروس کشون خوب و یه استراحت مفصل بد از یه روز خوش و خسته نکننده :)

پاسخ :

اتفاقاً منم دقیقا همین نظرو داشتم! گفتم بریم سر خونه زندگیمون بعداً یه جشن بگیریم. همسرم می‌گه اون دیگه چه جشنیه؟ نمیشه که همینجوری بیام تو رو بردارم ببرم خونه، تا بعد چی بشه!
محجبه عینکی
۲۸ مرداد ۹۳ , ۱۱:۲۱
من هم برای مراسم عقدم گفتم مراسم نمیخواهم و همینطوری ساده برگزار بشود. بعد از عقد هر جا دیدم سفره عقد چیده و هر عروسی که لباس نامزدی پوشیده بود را می دیدم و عکس های آتلیه ای عقد دوستان، دلم ضعف می رفت. آخرش هم مث چی پشیمان شدم. خلاصه کلا تصمیم گرفتم عروسی را یک مراسمی بگیرم که تلافی عقد هم در بیاید!

پاسخ :

ما هم مراسمی برای عقد نداشتیم ولی راستش دلمم ضعف نرفته عکس سفره‌ها رو دیدم...
الهام
۲۸ مرداد ۹۳ , ۱۲:۰۶
لازم نیست عروسی خیلی مفصل باشه میتونه شیک و خودمونی باشه با رقص و هر چی دوست دارین

پاسخ :

بله توی اینش که شکی نیس
شکو فـه
۲۸ مرداد ۹۳ , ۱۴:۱۱
دوست ندارم و اصلن ننداز توو دهنش... :D رقصتو تمرین  کن... آهنگارم یا برا من بفرست یا اسمشو بگو D:

پاسخ :

فک کنم این اولین چیزی بوده که بهش گفتم!:)))) 
سکوت هایم
۲۹ مرداد ۹۳ , ۰۹:۳۸
کامنت شکوفه =))))))))

پاسخ :

:))))
مجید شفیعی
۲۹ مرداد ۹۳ , ۰۹:۵۳
بهش بگو اون میشه جشن انتخاب خوب و زندگی عالیمون

من هنوزم دنبال اینم که تو یه فرصت یه جشن بگیرم بالاخره یواش یواش ده سال زندگی بی نظیر و خوش جشن گرفتن داره، اینطور نیست؟؟؟؟

:)

@}-----

پاسخ :

بسلامتی :)
حنا
۳۰ مرداد ۹۳ , ۱۵:۲۷
تو جوو روشن فکری که بودم دلم میخواست هزینه عروسی رو برم سفر خارج...
اما الان دلم عروسی می خواد...دلم لباس سفید میخواد و مردی شیک پوش کنارم که در یادم بماند.....بماند....

پاسخ :

نه ببین جو نیستا! من از همون طفولیت تا الان هیچ وقت حوصلهٔ عروسی رفتن نداشتم. حتی عروسی داداشم! اصن خیلی خسته با این جشن بخصوص برخورد می‌کنم. اینه که فکر کردم احتمال زیاد حوصله عروسی خودمم ندارم. ولی حالا ببینیم چی میشه؟ همسر که می‌گه هرجور تو بخوای...
نیکو
۰۱ شهریور ۹۳ , ۱۵:۴۷
منم دقیقا مثه تو فکر می کنم. اینکه پارسال هم حتی علاقه ای به عروسی داداشم نداشتم:)) و خودمم اصلا دوست ندارم عروسی بگیرم.
امیدوارم همسر منم در آینده مثه تو بگه هر جور تو بخوای. و تو خواسته ی من کمکم کنه:)
مریم
۰۲ شهریور ۹۳ , ۰۸:۳۶
دینگ و دینگ ساز میاد و از بالای شیراز میاد 
شازده دوماد غم مخور نومزدت با ناز میاد ....................................
یخ داغ
۰۳ شهریور ۹۳ , ۱۲:۳۷
هممون تو سرمون چنین رویاهایی داریم و کاریشم نمیشه کرد :) من ولی برعکس تو عاشق رسیدن اون روزم ..
زهرا.ن
۰۴ شهریور ۹۳ , ۱۱:۴۲
حنا جونم ان شاالله هرجور که انتخاب میکنی به دلت همچین اساسی بشینه.
ولی این تمرینا رو بکن واسه تو خونتون به درد میخوره.(لخبند)
کاف
۰۵ شهریور ۹۳ , ۱۲:۵۷
چه روحیه ی مشترکی حنا..منم از بچگی خوشم نمیومد از عروسی و این لوس بازیا..الانم نمی تونن منو مجبور کنن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan