اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

توچال- سال ۱۴۱۴

گفتم مثلاً اگر بیست سال دیگر باشیم و در همین مسیر با هم برویم، دربارهٔ چه موضوعی گفتگو می‌کنیم؟ 

فکر کردیم بیست سال دیگر هر کدام چند ساله هستیم... او گفت: من یا یک مؤمن واقعی شده‌ام یا یک لا.ئیک کامل. 

موضوعات او غالباً فلسفی‌طور است. ایده‌آلش این است که در سال‌های آینده تکلیفش را با هستی و نیستی، و این جهانی و آن جهانی معلوم کرده باشد. من وضعم طور دیگریست. «که چه»ام آنقدر قوت گرفته که بازوان پر زور فلسفه هم حریفش نیست. بیست سال دیگر... کاش واقعاً آدم قرار گرفته باشد.

می‌پرسم «به نظرت موضوع بحث من چیست؟» می‌گوید «معماری!» سوال می‌کنم «جداً؟» و پاسخ می‌شنوم «یقیناً!» «و کار مهمی کرده‌ام؟» «شک ندارم.»

خودش جای امیدواری‌ست. کاش راهی که رفته‌ام ناتمام و بی‌نتیجه نماند.

فاطمه ی محمد
۲۴ مهر ۹۳ , ۱۲:۴۷

به نام خدا

 

سلام ح+نا جانم

 

اووووووووم

واقعا جای فکر داره

ولی کلا درباره هیچ چیز  یقین نداشته باشید!

همیشه " ان شالله " بگید که خدا به پیامبر نازنینش هم همچین تذکری می ده...

 

ان شالله همسرت یه مومن واقعی

و

شما یه معمار بزرگ بشی!

پاسخ :

تذکر بجایی بود فاطمه جان. ممنون. :)

مهربانو
۲۵ مهر ۹۳ , ۱۱:۴۳
انشالا که نمی ماند عزیزم :)

پاسخ :

مرسی:*
سینه سرخ
۲۵ مهر ۹۳ , ۱۹:۱۳
ایشالا سالهای سال با تندرستی و شادی :)

پاسخ :

مرسی عزیز دلم:*
نیوشا
۲۶ مهر ۹۳ , ۰۷:۲۴
به نظرم آدم هیچ وقت قرار ندارد! هیچ وقت آرام نمی گیرد!

پاسخ :

خب حداقلش اینه که طرز فکرمون نباید اینجوری باشه.
یخ داغ
۲۶ مهر ۹۳ , ۱۷:۵۶
چه تصور شیرینی :)  ذوق نکردی خداییش با حرف همسرت؟ :)

پاسخ :

چرا! اون تیکه ایش که دیدم انقد باور داره خیلی ذوق کردم!
کاف
۲۹ مهر ۹۳ , ۱۷:۴۵
ایششششششششالا:)

پاسخ :

:))
زهرا.ن
۱۰ آبان ۹۳ , ۱۶:۵۰
امییییین
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan