اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

من و هم‌صحبتی اهل ریا دورم باد

احساس می‌کنم مخاطبِ دردمندِ این غزلم؛ و حافظ‌َم دوستم نمی‌دارد...

الهام
۲۵ آبان ۹۳ , ۱۹:۴۷
انگار خسته شدی ولی این طبیعیه باید کمی فکر کنی و به خودت برسی همه جوره وگرنه زودرنج میشی و مسایل رو بزرگ میکنی در ضمن مگه اینجا قرار نیست حرف بزنی حالا مخاطب خاص نداشته باش 

پاسخ :

راستش الهامِ خوبم، دوست ندارم خارج از موضوع در اینجا بنویسم... 
فاطمه ی محمد
۲۶ آبان ۹۳ , ۰۹:۳۱

به نام خدا

 

سلام ح+ناجان

 

چیت شده دخترِ خوب؟

 

چرا این روزا اینقدر غمگینی...

 

بنظرم یه سر برو عبدالعظیم...دلت وا بشه

 

یا برو قم...

 

شاید یه زیارت حالت رو بهتر کنه

پاسخ :

سلام عزیزم
انشالله اگر فرصت بشه حتما
نیوشا
۲۶ آبان ۹۳ , ۱۳:۵۰
نه تو مخاطبش نیستی.... این غزل از درون تو برآمده...

پاسخ :

تو خوبی با من:)
الهام
۲۷ آبان ۹۳ , ۰۷:۳۰
نگرانت شدم اخه چی شده؟

پاسخ :

الهام مرسی. محبتت حالمو جا میاره... خوبم. خوب شدم :*
الهام
۲۷ آبان ۹۳ , ۱۹:۵۹
خوشحالم که بهتری 
بانو (زن و بوسه)
۲۸ آبان ۹۳ , ۰۹:۰۲

حاشا جانا!

ما از زبان حافظ شنیدیم که برای شما می‌خواند:

هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است

مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــی‌کـــار کـــجاست

 

پاسخ :

:) جانم
بانو (زن و بوسه)
۲۸ آبان ۹۳ , ۰۹:۰۹
همچنین خودم شنیدم که می‌گفت:

من و انکار شراب این چه حکایت باشد
غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد (!)

بعد هم باز شنیدم که تاکید می‌کرد که هم‌صحبتی با گل‌رخی همچون تو، از شراب ناب ِ شیراز هم جان‌بخش‌تر است و از این حرفا!...
بعدشم گفت دیگه به عقل من شک نکن بچه جون! دِهَه!

پاسخ :

:)) 
بانو (زن و بوسه)
۲۸ آبان ۹۳ , ۰۹:۱۱

راستی:

ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه

این از دل خودم بود!

بانو (زن و بوسه)
۲۸ آبان ۹۳ , ۰۹:۱۴
ولی کلا از شوخی گذشته؛
"پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد"
خوش به حالت که مخاطب خاص حافظی!
بانو (زن و بوسه)
۲۸ آبان ۹۳ , ۰۹:۲۵

بازم رفتم فکر کردم، اگر حافظ اینو بهت گفته، تو هم بهش بگو:

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم

جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را

 

و خلاصه دلبری و اینا کن، حلّه؛ اون‌وخت، بازم میاد میگه:

حافظ چو پادشاهت گه گاه می‌برد نام

رنجش ز بخت منما، بازآ به عذرخواهی

 

پاسخ :

دوستِ بسیار بسیار جانم فقط خدا می‌دونه که با این گلچین مهربونت چه آرامشی به دلم نشوندی... حافظت همیشه یار باد.
زهرا.ن
۲۸ آبان ۹۳ , ۱۴:۴۴
نادیده ی دوست داشتنی سلام

شایدم بهت توصیه کرده.چه خبر احوالا؟
خونه جدید حالش چطوره؟

پاسخ :

خونه فعلا منتظره، تا وقتش بشه...
باروون
۲۸ آبان ۹۳ , ۱۸:۱۰
ولی من دوست دارما

پاسخ :

ای جان. بارووون :*
عشق
۲۹ آبان ۹۳ , ۲۰:۲۴
وب قشنگی داری
خوشحال میشم بهمون سر بزنی
ashkan khan
۳۰ آبان ۹۳ , ۱۲:۴۲
من تازگیا با وبلاگتون آشنا شدم:)
منتظر شعرهای جدیدتون هستم :)
نیوشا
۰۱ آذر ۹۳ , ۰۷:۴۹
تو خوبی که من با تو خوبم :)
چته دخترم؟! با خودت مهربون باش...
حرف بزن...

پاسخ :

خوبم نیوشا... حرفم نمیاد باور کن. همه چی خوبه ولی :)
نیوشا
۰۲ آذر ۹۳ , ۰۷:۲۹
همین که خوبی خوبه :)

پاسخ :

مرسی مهربون :)
بانو (زن و بوسه)
۰۲ آذر ۹۳ , ۱۰:۴۰
[گل]و [منگل]

پاسخ :

فدای شما :***
شکو فـه
۰۲ آذر ۹۳ , ۱۱:۲۵
چطوری؟

پاسخ :

خوبم. ممنونم عزیزم
مجید شفیعی
۰۳ آذر ۹۳ , ۱۲:۰۰
سلام

چه ممتد شد این سکوت!!!!؟

هم صحبتی اهل ریا!! ما آیا!؟

:)

شوخی کردم

سرتون سلامت
@}----

به به بانو هم که اینجا رو به غزل کشیده و هر اثری ازش غنیمته

سرش سلامت
@}----
:)

پاسخ :

سلام. نفرمایید آقا. شخص خودم!

بله واقعا. سرش سلامت :)
کاف
۰۳ آذر ۹۳ , ۱۹:۴۱
دوران عقد سختیای خاص خودشو داره. احساس کردم کمی غمگینی..ولی درست میشه..خوب میشه. اصلا عالی میشه همه چی

پاسخ :

مرسی کاف جان :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan