اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

امروز هم مرا مبهوت خودش کرد

در فیسبوک دوست دور نادیده‌ای دارم که عجیب باعث غبطه‌ام می‌شود. این دختر مجموعهٔ نابی از همهٔ توانایی‌هاست. نوشته هایش ـکه به اقبال من زیاد هم می‌نویسدـ قوی و شورانگیز اند. صدایش گرم و رها مثل پرنده‌ای وحشی‌ست. و زیبایی‌اش... آه از زیبایی‌اش که به هیچ آرایش و آلایشی مبتلا نیست، خودش است؛ چونان الهه‌ای مقدس.

خوب می‌کشد. بسیار خوب می‌کشد؛ روان و آسان. خوب‌تر نگاه می‌کند؛ و جانمایهٔ همهٔ تصاویری که منتشر می‌کند؛ خوبی نگاه اوست. چقدر دوستش دارم. چقدر. نادیده و ناشناخته...

مریم ...
۱۸ آذر ۹۴ , ۰۹:۳۳
خانوم شما خودت از اون دوستای نادیده و ناشناخته ای که یه جمع وبلاگی بزرگ بهت غبطه میخورن و با هر نوشتت قربون صدقه ی خوشبختیت میرن.
ککاش اقبال ما هم بلند باشه و تو هم زیاد بنویسی.

پاسخ :

کامنتت توی این هوای سرد مثل مهمون شدن به یک استکان چای تازه‌دم داغ مزه کرد. سلامت باشی دختر. اما کدوم همه جمع وبلاگی؟ :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan