اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

سرم سنگینه

وقتی صورتم از فشار درس‌ها مچاله شده بود، یکهو به خودم گفتم «این چه کاریه که داری با خودت می‌کنی؟! درس باید برات یه تفریح باشه. یه سرگرمی اصن.» حالا که از انقباض عضلات صورتم و درد چشم‌هام رها شدم، نشستم به این فکر می‌کنم که زندگی کجاست پس؟! پشت این اضطراب‌ها؟!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan