اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

پیر بشی همسرم!

اصولاً آدم پیر پسندی هستم. خاطرخواهی‌ام نسبت به پیرها و پیشکسوت‌ها همیشه آنقدر زیاد بوده است که صادقانه اعتراف کنم هرگز هیچ جوانی نظرم را به این میزان جلب نکرده است. من به طور خاص پیرهای باسواد و فرهیخته را دوست می‌دارم. پیرهای جا افتادهٔ صاحب فکر. از منظر نگاه من ماچیدنی‌ترین آدم‌ها، همین‌ها هستند؛ اساتید مو سفید. وقتی یکی از ایشان با آن تن لرزان و تکیه بر عصا، ولی با ابهت ذاتی‌اش بر صدر محفلی می‌ایستد و کلامی منعقد می‌کند؛ همهٔ وجود من به ستایش او برمی‌خیزد. به خواستنش. یعنی عشقی چنین!

فانتزی‌ زندگی‌مان هم تصور و تجسم همسرم در لباس ۶۰ به بالا سالگی و محاسن سپید و عینک گرد و منش و روش فرهیختگی و مزین به کمالات علی حده و ... :)) هزاران تیپ برای پیری‌اش در نظر گرفته‌ام. هزاران صحنه رومانتیک از دو نفری‌های پیری‌مان برایش تخیل کرده‌ام. در هزاران جایگاه و مقام و رتبه دیده‌امش. خلاصه اینقدر که سپرده‌ام تا زودتر پیر شود و مرا به وصال پیری‌اش برساند، از جوانی‌اش سیر شده بندهٔ خدا. 

آخ که اگر پیر بشوی، چه عاشق جان باخته‌ای باشم برایت...

گلاب
۰۷ دی ۹۴ , ۱۰:۴۶
چقدجذاب که عاشقانه هایی برای پیرشدن هم دارید
من همیشه به این موضوع فکرمیکنم که اگرپیرشویم چه کنیم؟

پاسخ :

خب تو تووی حال زندگی میکنی، خیلیم خوبه :)
بهنام جعفری بلالمی
۰۸ دی ۹۴ , ۲۳:۲۷
جمله آخر ...

پاسخ :

:)
مریم ...
۰۹ دی ۹۴ , ۱۰:۱۱
آخی حنا، فک کن پیر شدی بعد داره واسه نوه دوم از دختر سومت شالگردن میبافی، همسرتم داره رادیوتون رو تعمیر میکنه، چقد خوبه.

پاسخ :

توو فانتزی پیری ما بچه نبوده ولی تا حالا :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan