اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

از خدمات کوچک، از گلایه‌های بزرگ

قبض‌های قبلی به دستمان نرسیده بود، بعد یکهو اخطار قطع فوری آمد. بدهی را پرداخت کرد و گفت فکر می‌کنی بتوانی قبض و فیش پرداختی را ببری اداره برق؟ تا این را گفت، یاد نوشته یکی از آقایان وبلاگی افتادم. دو سه سال پیش. مرد متاهلی بود که همیشه از رفتار همسرش می‌‌نالید. خوب یادم هست یکی از گلایه‌هایش بر سر همین داستان تحویل قبض و پشت گوش انداختن‌های چندباره زن بود! 
لبخند محوی روی لب‌هایم نشست و با تُن آرامی گفتم «تا کیِ وقت داره؟ فردا بعد از باشگاه می‌برم». تشکر کرد. بالاخره پیاده و با اتوبوس، خودم را به اداره برق رساندم و کار انجام شد. خسته و از نفس افتاده که به خانه برمی‌گشتم، فکر کردم خدا را شکر که این درس را هم به خوبی پس دادم. 

سوال کرد: جدی بردی؟
و ما ادریک ما مریم؟
۱۲ آبان ۹۵ , ۰۸:۵۸
اااااا برای خونه ما هم اخطار اومده بود اتفاقا تو خونه ما هم بانوی خونه اینکارا رو میکنه.
چه خوب که از هم درس میگیریم البته که قلم خوب خودت هم کم راهنمای ما نبوده.
چهارشنبه ات گل من گلی حنا جانم.

پاسخ :

عزیزم... ممنون. روزهای شما هم شاد و رنگی.
قاسم صفایی نژاد
۱۲ آبان ۹۵ , ۱۰:۲۹
خدا خیرتون بده. یه وقت‌هایی کارهای کوچک خیلی با ارزشه

پاسخ :

زنده باشید.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan