اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

به داد همه‌ی ما برس

آزمون دکتری نداده‌ام، اما برگهٔ شاگرد اولی را گرفته‌ام، و فکر می‌کنم هر چیزی بالاخره یک روزی به یک دردی می‌خورد. این هم تهِ همهٔ دویدن‌ها. زنِ دست‌فروش مترو، پشت به همهٔ مسافرها و رو به در واگن به خدایش التماس می‌کند که به داد همه برسد، به نظر توی این قطار چیزی نفروخته است. بیشتر زن‌ها گرمازده و بی‌حوصله‌اند. به کلیدر فکر می‌کنم که به کتابِ ششم رسانیده‌ام؛ به نقاشی‌ و لولهٔ مقواها که روی دستم سنگینی می‌کند؛ به برنامه‌های دفتر که فعلاً همه‌اش استرس و بدو بدو است؛ و به خانه که نامِ وعدهٔ سحری فردایش را نمی‌دانم! خدایا چه بپزم؟ چه بکنم؟ چه...؟ و شباهت ما همهٔ زن‌های خسته و گرمازدهٔ مترو را باور می‌کنم.

رسول حق منش
۲۲ خرداد ۹۶ , ۱۶:۵۷
یا رب به فریادم برس....
قاسم صفایی نژاد
۲۲ خرداد ۹۶ , ۱۷:۲۷
خدا حفظمون کنه در این ماه رمضون. آدم دلش هم نمیاد بگه روزهای سختیه

پاسخ :

چرا! من دلم میاد :دی
حنا
۲۲ خرداد ۹۶ , ۱۹:۰۷
تبریک..

پاسخ :

سپاس
مریم ...
۲۳ خرداد ۹۶ , ۱۴:۳۶
از خیلی وقت پیشها یه عادتی داشتم وقتی نمیدونستم باید چکار کنم یا دلم میگرفت یا... یکی از صفحات کتابهام رو فرقی نمیکرد چه کتابی یکیشون رو باز میکردم فال میگرفتم ببینم تو این لحظه چی میاد امروز دیوان سعدی رو باز کردم آخرین مصرع غزل عجیب به دلم نشست "دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست"
خلاصه که دل قوی دار حنا خانم. 

پاسخ :

به به. عجب فالی. عجب پیامی. 
چشم عزیزم:*
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan