اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

چهره عشق

پنجره را می‌بندم. پنجره روی همهٔ صداها و داد و قال‌ها بسته می‌شود. فکر می‌کنم چقدر امنم در این خانه. و چقدر حیف است که گاهی یادم می‌رود شکر این وسعت خوشبختی را با تو... تو که اجابت دعاهای دلِ شکسته‌ام بودی، در عزیزترینِ اوقات. تو که بهترین جوابِ صفتِ «رحیم»ِ او بودی به من. قَدرَت را می‌دانم؛ این است که شب و روزم را وقف ساختنِ خودم کرده‌ام؛ برای حفاظت از گوهر نایاب عشق. گفتی متوقع‌ام و توضیح دادی که چرا، و مواظبتم کردی که دلگیر هم نشوم. گفتم نه، و دوباره قهرم را تو نوازش کردی. اما راستش خُرده‌ات را پذیرفته‌ام. همهٔ صفت‌های جور و ناجورم را هم. ولی من بااراده‌ام. از بیراهه‌های نافرجام، واهمه دارم، من راه را با تو می‌سازم، راست و درست، و همسفر و همراه و شیفته‌ات می‌مانم. 

قاسم صفایی نژاد
۱۳ شهریور ۹۶ , ۱۳:۴۳
ای کاش همه اینطور بودیم

پاسخ :

شما لطف دارید
پلڪــــ شیشـہ اے
۱۳ شهریور ۹۶ , ۱۴:۲۴
چه عاشقانه ی زیابیی. عشقان موجب وصل به محبوب حقیقی ست ان شاءالله :-) 

پاسخ :

ممنونم:) انشالله
مریم ...
۱۳ شهریور ۹۶ , ۱۴:۵۵
خدارو صدهزار مرتبه شکر برای این همه خوشبختی که از درک متقابل و احترام میاد.
عشقتون پایدار و همیشگی حنا جانم. خدا شما رو به هم ببخشه.

پاسخ :

ممنونم عزیز دلم. بوسه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan