چاییها چند دستهاند؛ و برای یک آدم اساسا چاییخور هر کدام لطف و صفای خودش را دارد.
چاییهایی که بابا میآورد: هر لحظه که اراده کنی، آمادهاند. معمولا از تیبگ استفاده میکند. کاریست که اگر خانه باشد، یا همسفرت، حتما به عهده میگیرد. طعمش مثل روی خوش خودش، بینظیر است.
چاییهای بعد هر نماز با مادر: مثل قرارداد نانوشتهای بودند که هر بار یک نفر، دم گذاشتن و ریختن و آوردنش را به عهده میگرفت. با شیرینی، بیسکوییت و یا هر چه در خانه بود میچسبید؛ ضیافتی که با صحبتهای مادر و دختری ادامه پیدا میکرد.
چاییهای برادر کوچیکه(!): اصولا اگر برادری داشته باشی، که چایات را به اتاقت بیاورد، از سبکی ناشی از احساس خوشبختی به سقف خواهی چسبید. برادر من، از آن نوع است، از آن نوع کمیاب مهربان و خانواده دوست؛ هر چند ساکت و درونگرا.
چاییهای سر کار: لازم! و گاهی که فرصت داری با حواس جمع بنوشیاش؛ مفرح و انرژی بخش.
چاییهای همراه دوستان: آخرینش را چند روز پیش از یک دکه کنار خیابان انقلاب گرفتیم. هوا بارانی بود و غرق تفاهماتی بودیم که کار و کتاب برایمان خلق کرده بودند.
چاییهای وسط مطالعه در کنار همسر: معمولا پشت میز لهستانی با یک شمع روشن، یک موسیقی لایت، دو لبخند پهن و این جمله آقا «خب تعریف بفرمایید ... خانم» شیرین، و سپس صرف میشوند.
قطعا چاییها؛ فرصتهای مغتنمی هستند که نباید از دستشان داد!
- پنجشنبه ۲۶ بهمن ۹۶ , ۱۸:۵۴