دو روز است که با هم قهریم، ولی من مثل همیشه، بعد از غروب، جلویش چای و کیک گذاشتهام، او هم طبق عادت شنبهها برایم مجله خریده و میوهفروش محلهمان را در گزارش خبر با خنده نشانم داده! بعد دوباره سکوت کردهایم؛ او چرت زده و من کتاب خواندهام. فکر میکنم این مدل قهر کردنها که توی ذهنمان هیچ ردی از کینه و دلخوری نیست و به پقی خندهمان گیرد، هر چند وقت یک بار لازم باشد، فضای خلوتی برای آدم فراهم میکند که کمتر داریم؛ یک دست دوستی دوباره با خویش است که برای سلامی پرشورتر به دیگری آمادهمان میکند.
- يكشنبه ۲۳ دی ۹۷ , ۱۵:۴۹