اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

دوباره تابستان

آمدم غر بزنم به جانِ تابستان، اما دیدم چه فایده دارد؟ نالیدن من که این روزهای طولانی داغِ بی‌حوصله را خلاصه نمی‌کند. با ارادت به همهٔ میوه‌های رنگینش، چه می‌شد اگر ذره‌ای از دلبرانگی هوای پاییز را هم با خود داشت...؟ ابری، سایهٔ خنکی، نم بارانی؟ آخ پاییز، پاییز برگ‌ریز... کاش کسی مرا همین لحظه، به یک نقطهٔ خنک و خوش آب و هوای کشور می‌رساند؛ شرایط سفر اگر مهیا بود. نیست اما. باید گذاشت این تابستان هم، با همهٔ سنگینی‌ و پر زوری‌اش، از بی‌نفسی این روزهایم بگذرد. ای وای. آمدم غر بزنم. غر هم زدم! 

مریــــ ـــــم
۰۴ تیر ۹۸ , ۲۰:۳۹
میدونی تابستون یه طوریه
بااینکه رنگیه ولی خاکستری میزنه
همین حس تورو به پاییز، من به زمستون دارم
زمستون بااینکه خاکستریه ولی برای من رنگیه
تابستون یه جورایی مثل اون بطری آبِ مونده ی کف ماشین میمونه که ادمو افسرده میکنه!

پاسخ :

چه خوب توصیف کردین!
احسان ‍‍
۰۵ تیر ۹۸ , ۰۰:۳۴
تابستون رو دوست دارم اما سر ظهر وسط ترافیک رو نه!
محدثه
۰۵ تیر ۹۸ , ۱۰:۴۵
من که تابستان رو به عشق پاییز میگذرانم
مریم...
۰۵ تیر ۹۸ , ۱۲:۲۰
من عاشق تابستونم حنا، کلا نیمه اول سال رو خیلی دوست دارم چون کلا آدم روز و روشنایی هستم و هرچقدر روز طولانی تر باشه انرژیم بیشتره، اوایل پاییز هم خوبه ولی وقتی به زمستون میرسیم  دچار افسردگی میشم.
بهترین حالات بلندی تابستون و خنکی پاییزه این گزینه رو داشتیم خیلی خوب میشد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan