اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

ناگهان درخت

مادر فرهاد به مهتاب: گوش کن! آدمایی که دوست داری رو وانمود کن بیشتر دوسشون داری!

فیلم خوشایندی بود و چند جا مرا به یاد پست قبلی‌ام انداخت.

چگونگی

نمی‌دانم به درست یا به اشتباه، از زندگی این‌طور نتیجه گرفته‌ام که برای دوام و آرامش، باید خیلی بیش از عشق واقعی‌مان، به طرف مقابلمان محبت کنیم و خیلی کمتر از محبت قلبی‌مان، دلبسته‌اش باشیم. 

غلبه اراده بر انگیزه

داشتن دوقلوها و کمبود زمان، مرا دوباره متوجه ترفندی کرد که قبل‌تر برای انجام پروژهٔ پایانی کارشناسی ارشدم به کار بسته بودم. پروژه‌ای که به سبب قلت منابع و سردرگمی من، مدت‌ها استارت نمی‌خورد و باعث اضطراب شدیدم شده بود. اما با یک حرف همسر که «فقط شروع کن به تایپ کردن»، به جایی رسید که اولین نسخهٔ ارسالی‌ام به استاد راهنما، چنان تحسین او را برانگیزد که انگیزه ادامه راه، به آسانی پیدا شود.

با وجود دوقلوها، من دوباره تصمیم گرفتم اولین قدم از سفر هزار مایلی را بردارم، و فقط روزی یک قدم به جلو بروم. اینطور شد که می‌بینم انگار امسال و تا اینجای کار، بیشتر از هر سال دیگری کتاب خوانده و شنیده‌ام. توی هر موضوع و با هر هدف دیگری هم، صِرف در حرکت بودن و خرده‌ عادت‌ها معجزه می‌کنند.

مادری و رنج‌هایش

درست بعد از به دنیا آمدن بچه‌ها، همه مشکلات و نقاط ضعف همسر که قبلا می‌توانستید از آنها چشم‌پوشی کنید و همه خطاهایی که می‌توانستید از آنها درگذرید، غیر قابل بخشش و شدیداً آزاردهنده می‌شوند. چون شما هر آنچه درباره خودتان تحمل می‌کردید، در مورد بچه‌هایتان نمی‌کنید! اما مسئله اینجاست که حالا بیش از هر وقت دیگری، نیاز به گذشت شماست؛ گذشتی فراتر از آنچه می‌توانستید و صبری بیش‌تر از آنچه قبلا داشته‌اید. بچه‌ها همه راه‌های گریز شما از ماجرای غم‌انگیزتان را می‌بندند.

قسم

هدف‌های زیادی در زندگی‌ام داشته‌ام، و راه‌های فراوانی رفته‌ام. حالا اهدافم روشن‌تر و مسیری که پیش پایم می‌بینم شورانگیزتر است. چون قبل از همه‌ی آنها مادرم و شیرینی خوشایند آن را در همه‌ی گام‌هایی که برمی‌دارم، زیر زبان دارم. اما چیزی برایم مهم‌تر از این نیست که شما را هماره در دامان عشقم بگیرم و خاطرتان را آسوده کنم که امنید. این قول من است به شما؛ «عشق را در خانه فراوان بیابید». 

Designed By Erfan Powered by Bayan