اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

برگرد به من

وای که چقدر انتظارم طولانی شده. بلندتر از هر قصیده، عاشقانه‌تر از هر غزل، سپیدتر از هر سپید. کی می‌رسی خانه؟!

جوابم خفته شاید

فاز عجیبی دارم. مدام از حالت غم به حال شادی در نوسانم. شادی‌ام از جنس شادی‌های زیرپوستیِ گرم و مستانه، و غمم از جنس غم‌های معنوی‌طورِ سوزناک آه از نهاد برآور، که نام خدا را پسِ خود دارد! غم و شادی‌ام هم بسیار به هم نزدیک‌اند، دقیقه‌ای، ثانیه‌ای حالتم دیگر‌گون می‌شود. نمی‌دانم هم از چیست؟ شاید از این روزهای بارانی که هم سرخوشم می‌کند و هم دلتنگ. 

دلم قرار ندارد، مدام از خودم می‌پرسم به چه راهی؟ و جوابم نیست... 

بهترین زن

در مستند پروفسور کردوانی، خانم گلبو همسر ایشان حرف قشنگی زدند که چند روز است پیش ذهن من است. ایشان گفتند زن از من زیباتر بسیار است و از من کدبانوتر همه هستند، اما هیچ همسری برای دکتر کردوانی بهتر از من نبود. به‌راستی بهتر بودن در چیست؟ چه می‌شود که یک نفر برای دیگری بهترین باشد؟ با کدام ویژگی‌ها؟ درک متقابل؟ فهمیدگی؟ صبوری؟ عشق؟ سخاوت؟ فرزانگی؟ بخشندگی؟ ایثار؟...
خودمان را با هر روز پرداختن به بدن و صورت، و کم و بیش کردن اجزای طبیعی بدنمان خسته و عاقبت افسرده نکنیم. آن ویژگی‌های اساسی را کاش ما زن‌ها بتوانیم در خودمان تقویت کنیم.

دودش را هم فوت می‌کرد سمتم:))

اولین اسپند زندگی‌اش را صبح سیزدهمین فروردین، فردای شبی که جمعی از بستگانش به خانه‌مان آمدند، برایم دود کرد. تصویر بامزه‌ای از همسرم بود؛ مرد منطقی‌ای که نگران چشم‌زخم شده باشد! 

Designed By Erfan Powered by Bayan