اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

سلام و دوباره...

یک روزی همهٔ عشقم باز کردن صفحه وبلاگ و نوشتن تووی بلاگستان بود. مجازِ‌ آن موقع‌ها که بیشتر در انحصار ما جوان‌ها بود و هنوز پدر و مادرها راهی به آن نداشتند، آن مجاز ناشناخته و نامعلوم، که وقتی ما را غرقش می‌دیدند، نگرانمان می‌شدند، شکل تمیزتر و رویایی‌تر و خاص‌تری داشت. حالا ولی همه این دنیا را می‌شناسند، و من نمی‌دانم چرا همیشه از موضوعات همه‌گیرشده و عمومی می‌گریزم. هرچند که بلاگستان، با وجود همهٔ آدم‌های مجازی امروز عجیب تنها مانده است. بلاگستان هنوز سهم تمام ما آدم‌های درونگرایی‌ست که یک روزی به آن پناهنده شدیم.

امروز می‌بینم که مدت‌‌هاست، هیچ چیزی که زاییده ذهن خودم باشد ننوشتم. دنیایم شده پایان‌نامه و رونوشت‌‌ها و پانوشت‌هایش. دنیایی که گاهی مرا به افق‌های دورم پرواز می‌دهد و امیدوارتر از پیشم می‌کند و گاهی مایوس و وازده و سردرگم بر جایم می‌گذارد. عادت دارم که همه‌چیز زندگیم، همه چیزم بشود! عادت دارم که جزئم پا در کُل‌ّم بگذارد. شلوغ و خلوت هم‌زمانم! 

در یک ماه اخیر از درد نامعلومی در ناحیه فک و صورت رنج زیادی بردم. عاملش را دندانپزشک و جراح فک و صورت و متخصص گوش و حلق و دکتر عمومی و... پیدا نکردند! کارم شد ۴ ساعت به ۴ ساعت قرص مسکن خوردن و چه چیزی وحشتناک‌تر از این؟! عاقبت یک خانم متخصص داخلی توانمند با نوشتن چند آزمایش‌ و بررسی آنها، علت را در کمبود ویتامین D بدنم دید! و خب این برایم خیلی جالب بود. حالا با تجویزهای ایشان دردم به مراتب بهتر است و البته من قربان این دردم هم می‌روم که مرا به کم‌و کسری‌های بدنم هشدار می‌دهد. 

زندگی آرام و تند می‌گذرد! کاش خدا به وقت همه‌مان برکت بدهد. از وقتی زمان برایم مغتنم شد و قدر لحظه را شناختم، انگار که عمر زودتر از قبل می‌گذرد و می‌رود و من دست خالی.

تجربه دیگر خوشایندم در این مدت، امتحان کردن جملات تاکیدی مثبت بود و گرفتن یک نتیجه معجزه‌آسا. پیشنهاد می‌کنم اگر این موضوع را در ذهن دارید حتما به صورت جدی عملیاتی‌اش کنید و منتظر نتایج شگفت‌انگیزش باشید.


*قول

Designed By Erfan Powered by Bayan