1. بخاری و سیستم گرمایشی با شعله محسوس، برای منی که از صفر سالگی در آپارتمانی دارای شوفاژ و موتورخانه مرکزی بزرگ شدهام، پدیده جذابیست! هم از بابت مدل گرمایشیاش که خیلی سنتی به نظر میرسد و هم به خاطر کارهایی که با آن آسانتر میتوانم انجام بدهم؛ تهیهی چایها، میوههای خشک و رایحه بخشی به خانه با ظرف سرامیکی پر از آبی که رویش میگذارم و با پوست پرتقال، چوب دارچین یا گل سرخ رطوبت معطری به فضا میبخشم. تک بخاری خانه کوچک ما با شعله همیشه ریز و حرارت ملایمش، که وادارمان میکند برای گرم شدن، چند لایه لباس را روی هم بپوشیم، کانون دلچسب زمستان خانه است.
2. خاله مامان تعریف میکند پسرش که بعد از بیست و چند سال، به تازگی از ژاپن به ایران بازگشته است؛ با دهان باز، حیران مصرف بیرویه انرژی و تکنولوژیزدگی ما و خانههای ما مانده است. مثلا به تلویزیون ال ای دی که دیگر اکثر ما در خانههایمان داریم اشاره کرده که عجب تلویزیونی! گویا خود کشور پیشرفته ژاپن به اندازه کشور جهان سومی و مصرفگرایی چون ما، از محصولاتش منتفع نمیشود. در نقطه مقابل ایرادات آشکار تکنولوژیک بیرون از خانههای ما، مثل قدیمی و خراب بودن آسانسورهای فرودگاه که انگار اهمیت کمتری بدان میدهیم برای کشوری که میخواهد جذب توریست داشته باشد، ضعف بزرگیست.
کاش بتوانیم من خویش را وسعت بدهیم.
پ.ن: یک ایرادی که من دارم این است که اول پست را منتشر میکنم، بعد دست به ویرایشش میزنم! خلاصه که پوزش برای تغییراتی که پس از هر بار رفرش صفحه، در متن میبینید :)