همه نگرانیهای من از آنجایی سرچشمه میگیرد که گاهی شک میکنم خدا به اندازه کافی دوستم داشته باشد. آن اندازه دوست داشتنی که آدم را به میل ارادی مراقبت از دیگری وا میدارد. گاهی میترسم به خاطر هزار گناهی که مرتکب شدهام و میشوم، مراقبم نباشد. اما نشانهها، نشانههای سادهای که آدم آن را، به یک جور توجه یا نظر لطف او، تعبیر میکند، نگرانی را میبرد و امید زندگی را دوباره در جان میدمد.
تو را به نشان و نشانههایت؛ دوستم بدار...
- سه شنبه ۲۰ شهریور ۹۷ , ۰۰:۱۶