اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

خوشحالی‌اش...

دیشب بالاخره دید که تاریخ دفاع و نمره پایان‌نامه، داخل پرتال دانشگاه ثبت شده است. خیلی خوشحال بود. گفت توی مسجد چند بار خواسته پیامی برای استادش بفرستد و  ابلاغ زودتر صورت‌جلسه قبل از تحویل نسخه‌های نهایی رساله را تقاضا کند، اما هر بار به نوعی نشده. می‌گفت خیلی خوشحالم. و تا حالا این را بهت نگفته بودم! البته نمره هنوز تایید نهایی نشده و حتماً منوط به انجام مراحل فارغ‌التحصیلی‌ست. گفتم خدا، مردی که رضایت و دعای همسرش را بدرقه راهش دارد، خوشحال می‌کند. می‌گفت: واقعا همین‌طور است و هر چه دارم از دعای شماست. گفتم نه زحمات خودتان است!  خلاصه تعارفات و ایده‌های ضد و نقیض ولی خوشایندی بود که توی هوا پرتاب می‌شد. گفتم حتماً جلسه آخر با اساتید راضی‌شان کرده؟ گفت آره خوب بود. استاد فلانی هم پرسید این‌بار خانم را نیاوردی؟ 

اینکه از بستگی‌هایمان به هم حتی در قالب جملات ساده اطرافیان لذت ببریم، اتفاق عزیزی‌ست. قدر هم را بدانیم. 

گلِ بهاری
۰۶ بهمن ۹۵ , ۱۸:۲۸
مبارکه :)

پاسخ :

ممنون
قاسم صفایی نژاد
۰۷ بهمن ۹۵ , ۱۵:۲۹
عاقبت بخیر بشید در کنار هم
مبارک آقای دکتر و خانوادشون فارغ التحصیلی :)

پاسخ :

ممنون از شما
نفیسه
۰۷ بهمن ۹۵ , ۱۹:۰۲
تبریک میگم:-) 
پایان نامه دکتری؟
همیشه عاشق و درکنار هم باشید، ان شاالله

پاسخ :

بله. سپاس. نفیسه جان لطفا آدرس وبلاگت را برایم بگذار.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan