شب باشد و تو باشی و راهی بلند و مردی مرد، که از زبانش کمتر شنیده باشی: دوستت دارم... بپرهیزد از ابراز احساسات بی پرده...
ضبط ماشین را روشن کند و با اولین ضرباهنگهای ترانه، رو به تو بگوید: این را من برایت خوانده ام. و بخندد.
و تو لبخند بزنی، و خون تازه زیر پوستت بدود، و گوشهایت را تیز کنی تا...
صدای خواننده، زیر صدای مطمئن و مهربان همسرت گم شود که می خواند، بلند و رسا:
چه پاک و آشناست ساده نگاهت
چه بی ریاست نجابت سلامت
من حتی توی خوابم نمی دیدم
که چشمام وا بشه به روی ماهت
از تو پس کوچه تنهای دل
عشق تو منو صدا کرد
خودمو بی خبر از من گرفت
با تب عشق آشنا کرد
- يكشنبه ۲ تیر ۹۲ , ۱۰:۰۲