غصه چیست؟ غصه از کجا می آید؟ غصه چطور یک دفعه ای همه ی لحظات آدم را پر می کند؟ آدم های بی خیال و بی قید، چطوری بی خیال و بی قید شده اند؟
خدا! من فکرم را لازم دارم. برای کار و درس و زندگی ام. من فکرم را برای تعالی امروز و فردایم لازم دارم. تو چرا کمکم نمی کنی؟ تو چرا دستم را نمی گیری و مرا تا آن بالاها، که همه ی مهم ها از آنجا مسخره بنظر می آید، نمی بری؟ تو چرا نمی فهمی زیر منگنه ی غصه ماندن یعنی له شدنِ اعصاب؟
آه. خدا. تا مرزِ تمنای خلاصی، خسته می شوم گاهی.
- چهارشنبه ۶ فروردين ۹۳ , ۱۰:۱۲