همیشه گفته بودم که توان بچهدار شدن را حداقل تا ۷-۸ سال دیگر در خودم نمیبینم. اما گفتن این مورد با وجود توافقی که بینمان بود، با استقبال همسرم مواجه نمیشد. قبول میکرد ولی خوشش هم نمیآمد. شاید طرح هر ناتوانی و ضعفی از حوصلهٔ مردها خارج است. این بار که حرفش شد، گفتم: راستش دلم میخواهد لذت زندگی ۲ نفرهمان را خیلی طولانی تجربه کنم. همان عشق و عاشقی اصلاً. کاری هم ندارم که به نظر تو خندهدار بیاید یا نه.
آقا قندی در دلش آب شد که نگو. دیدم که آشکارا کِیف کرد از این احساس نیاز عاشقانهام!
پ.ن: اینقدر این روزها، تبلیغات لج درآور بچهدار شدن فراوان از رسانهها صورت میگیرد که میتواند این بحث استرسزا را همیشه برای ما تازه نگه دارد!
- يكشنبه ۲۵ خرداد ۹۳ , ۱۶:۵۷