اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

«ایران خانوم مادر من! شال سه رنگت کفنم»

بعد از آن گلِ دقیقهٔ نود و یکی مسی، که منِ روی مبل خانه به عرش اعلی رسیده را، با سر به زمین زد، نزدیک بود گریه کنم! نیمهٔ دوم اینقدر بعید از ذهن بازی کرده بودیم که خوش‌دلانه خیال قهرمانی در جام را در ذهن پرورانده بودم! چقدر دلچسب است که توی دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم، چقدر تجربهٔ حس غرور ملی و افتخار، برای این جان‌های به عزلت نشستهٔ ما در این گوشهٔ جهان سومی، لذت دارد!

همسرم سعی داشت با آن ۱۴ امتیازی که از پیش‌بینی بازی عایدش شده بود، من غمزده را خوشحال کند ولی آخ که در آن لحظات خیلی ناسیونالیست‌تر از این حرف‌ها بودم. با بغض گفتم: باختیم! حالا بازم دنیا می‌فهمه ما چقد خوب بودیم؟

گفت: میفهمه...

سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۰۸:۴۸
هنوز پستتو نخوندم اما وقتی دیدم جدیده و خیلی هم داغه ذوق انگیز شدم :)))))))

پاسخ :

ما نیز از صبح منتظر پست شما می‌باشیم ضمناً!:)
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۰۸:۵۲
دقیقا منم روی مبل ماسیییییییییییییییییییدم :( اما بدان و مطمئن باش همه دنیا فهمیدن ما چقد قوی بودیم . تیمی که نود دقه جلوی آرژانتین کم که نیاورد هیچی ، بهتر هم داشت بازی میکرد و اینجانب منتظر بودم تیم ما دقیقه های آخر گل بزنه ، نمیدونم چرا اون مسیه ... گل زد . واقعا که :(

پاسخ :

عاقا من اصن از لحاظ روانی نیاز دارم که دنیا فهمیده باشن! خیلیاااااا! خیلی بدموقع بود گلش:(
خادم الحسین
۰۱ تیر ۹۳ , ۰۹:۱۰
سلام.
با یک مناجات به روزیم و یک سخنرانی کوتاه و زیبا
منتظر شما و نظرات زیباتون

التماس دعا
یا علی مدد
مجید شفیعی
۰۱ تیر ۹۳ , ۰۹:۱۰
سلام

اینا اس ام اسی بود اون وخت؟

یا پیش هم بودید؟


اگه پیش هم بودید که امید وارم جام جهانی یه ماهه دیگه دوباره برگزار بشه P:


راستی امشب هم والیبال

دور همیه خوبیه  D:   ؛)

پاسخ :

سلام.
شما خیلی هوشمندانه دست گذاشتین روی نکتهٔ اصلی این پست! پیش هم بودیم، هوووورررراااا! مهمون چاییم بودن دیگه:))
و حتی‌تر ما امشب والیبال رو هم پیش همیم!:))
البته همهٔ اینا بخاطر اینه که مامانم اینا رفتن مسافرت...

خلاصه که هرچی ما پیش هم باشیم، به نفع خوانندگان محترم اینجاست، چون من نمیام هی ناله کنم!:))
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۰۹:۲۵
اوهوم منم ناسیونالیستم درد میکنه !
فهمیدن خواهر من فهمیدن مگه ندیدی مربی آرژانتین گفت جلوی ی تیم قوی بازی کردن 
بعدم گفت تا مسی هست نگران نیستن . آی حال میداد مسیشون این دفعه هم میماسید جلو دروازه ما . نشد دیگه نشد . من خودم دو سه بار قیافه مثل هویج نیم پزشو دیدم که وارفت وقتی نتونست گل بزنه 

پاسخ :

خب خدا رو شکر!‌:)
ایش آره! مربیه اومده میگه تا مسی رو داریم، غم نداریم! 
من البته در جواب ایشون بسرعت نطق فرمودم که تیمی که به محوریت یه نفر عمل کنه، وضعش بهتر از این نمیشه! ما عملکرد گروهیمون خوب بود. احساس می‌کردم برای اولین بار دارم یه بازی با برنامه و هدفمند از تیممون می‌بینم. خیلی خوش گذشت! 

انقد برا این مسی حرفای ناجور نوشتن قبل جام، من الان دلم نمیاد بهش توهین کنم! وجدانم درگیرشه!:)))) ولی خداییش نامردی کرد گل زد. به قول یا.هو دلمون شکست!
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۰۹:۵۲
الهی چه تعبیر لطیفی ! واقعا منم دیشب احساس دلشکستگی داشتم !همسرم دلداریم میداد . میگفت حالا ناراحت نباش فوتباله دیگه ! 
اما جدا بازی تیمی خوبی داشتیم . من عاشق دفاع های تیموریان بودم . چن تا حرکت از نکونام عالی بود . اون قوچان نژاد عشقولی هم که طفلک چن بار خواست گل بزنه ، نازی !

پاسخ :

جانم.
من هی داد می‌زدم این تیموریان چقد خوبه! بعد یاد تو می‌افتادم! کلاً زیاد یادت افتادم. نمی‌دونم بهت الهام شد من خیلی به یادتم یا نه؟!:))
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۰:۰۰
آرهههههههههههههههههه به خدا 
هر بار قربون صدقه تیموریان رفتم یادت بودم ! یاد تو و روناک صادقی که چن روزه غایبه ! 
آیا این تله پاتیست ؟ آیا ؟

پاسخ :

بلی بلی! :) 
دوست داشتم.
باروون
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۰:۱۲
من که واقعا اشک ریختم واقعا
ولی بازم دست مریزاد یوزپلنگان وطنم
زنده بادوطنم 
زنده باد تمام تلاش واسه حداقل گل نخوردنمون

پاسخ :

لطف باروون به همین لطافتشه :*

زنده باد.
دلابانو
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۰:۲۲
اصنشم اونا 12نفر بودن ما 11نفر!
داور بد!

پاسخ :

راست میگیا! از داور غافل شده بودیم.
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۰:۲۴
حنا خانوووم ما ثبت نام نکردیم و به حلقه دست کردن رای موافق میدهیم ! 
یادش بخیر وقتی عقد کرده بودیم همسرم میگفت وقتی نیستی حلقمو میبوسم 
قرار گذاشته بودیم هرکی حلقه اون یکیو یه جا دید برش داره و تا اون بهش شام نده این حلقه رو پس نده . هیچ وفت این اتفاق نیفتاد چون همیشه دستمون بود . یه بار فقط خونه ما جا گذاشت و رفت اس داد یه چیزیم کمه ، مواظبش باش 
حالا خیلی وقته ، بیش از یه ساله دستش نکرده . منم شش ماهی میشه دس نکردم و عهد کردم تا همه چی خوب خوب نشه دسم نکنم 

پاسخ :

بابا شما خیلی بلدین! خیلی کار درستین! چه عقدکردگیِ خواستنی‌ای داشتین. آفرین آفرین!
امیدوارم زودتر حلقه‌ها برگردن سر جاشون، شمام به حقتون(رای‌تون!) برسین:*
نلی
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۰:۲۶
کلا سه بار به همسرم گفتم حلقه اونم گفتم چون مهمونی رسمی می ریم دو بارشو قبول کرد یک بارشو گفت حوصله ندارم من خودم بیشتر وقتا دستم می کنم ولی هرگز بهش نگفتم دستت کن چون دوست ندارم از سر اجبار دستش کنه یا مثه یه تعدادی از مردا تا زا خونه می ره بیرون از دستش  در بیاره دم در خونه از ترس من دستش کنه متنفرم از این حالتا ! من گذاشتم به عهده خودش و نقطه ضعف اصلا نشون ندادم که فک کنم جونم بند یه حلقه اس !

پاسخ :

شاید برا منم زیاد اون قسمت کاربردی حلقه مهم نباشه نلی جان. کلاً همیشه ذهنیتم اینجوری بوده که آقایونی که حلقه میندازن باکلاس‌ترن! 

میگم حالا بفرمایین دهنوتونو شیرین کنین! :))))
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۰:۳۵
آره حنا جونم واسه همینه خیلی سوزش داره وقتایی که همسرم میگه من اصن عاشقت نبودم :(((((
جا داره بگم رای مارو دزدیدن دارن باهاش پز میدن !

پاسخ :

والا به منم زور میاد تو اینو می‌گی :(

الهی که از گلوشون دربیاد و شمام خیلی زود مشمول اون ضرب‌المثل «حق به حق‌دار می‌رسه» بشی، تا مام هرچی این همه سال تو ذهنمون ساختیم، نریزه به هم...
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۰:۴۵
ممنونم عزیزم 
ایشالله :)

پاسخ :

ایشالا:)
سینه سرخ
۰۱ تیر ۹۳ , ۱۱:۱۹
خصوصی رسید عزیزم ؟
لینک گذاشتم برات 

پاسخ :

بله عزیزم.
همین الان جواب دادم. :*
بانو (زن و بوسه)
۰۲ تیر ۹۳ , ۰۸:۱۵
مارادونا رو ول کن، گضنفر رو بچسب!
هوووووووووووووووووورا، گل در بر و می در کف و معشوق به کامت است حناااااا!

از خانواده محترم بسی سپاسگزارم که وقت اضافه‌ای برای با هم بودن شما در نظر گرفتن. ایشالا همیشه به سفر اونا و به عشقولانگی شما.

پاسخ :

:))))

قربون لطف و محبتتون :*
نیوشا
۰۲ تیر ۹۳ , ۱۰:۰۴
فکر کنم تنها ایرانی ای بودم که بازی رو ندیدم! بازی های دیگه رو هم نمی بینم...

پاسخ :

حالا یه بارم دارن خوب بازی می‌کنن تو لج کردی؟!! :))
زهرا
۰۳ تیر ۹۳ , ۱۱:۳۷
خیلی غصه دار شدیم.گل بدی بود.
اما من عاشق این حس مشترک ادمامون هستم اینروزا.خیلی یکتاست.

پاسخ :

آره کاش بیشتر تجربه کنیم این حسای شکوهمند رو.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan