اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

سفرنامَک

خوشحالم که شهریور شروع شد. خوشحالم که تابستان در سرازیری پایان است. هیچ وقت و در هیچ کجای زندگی‌ام نتوانستم تابستان را دوست بدارم. گرم است. گرما حالم را متورم می‌کند! چند شب پیش وقت خواب، خنکای پاییز را صدا می‌زدم. خنکا. خنکا جان. بیا دیگر. بعد یک حس مادرانه هم پیدا کرده بودم. دلم می‌خواست خنکا دخترم باشد و زیر لحاف تنگ در آغوشم بگیرمش...

دیروز جادهٔ فیروزکوه را تا دماوند بالا رفتیم. توی شهر دماوند دستهٔ عزاداری راه افتاده بود. خیابان‌های این شهر پوشیده از درخت و کوهستانی بود. دوباره صدای به‌ به و چه چه من بلند شده بود که همسرم گفت حنا جان آنقدرها هم مناظر متفاوتی نمی‌بینیم که تو این همه احساسات خرج می‌کنی! گفتم هدفم بیشتر خوش سفری است! خندید که اگر نیت این است خیر است و اصلاً ثواب هم دارد.

برگشتیم و برای دومین بار در دوران متاهلیمان رفتیم امامزاده هاشم آش خوردیم. آنجا، همان طور که لبهٔ پرتگاه در کنار هم ایستاده بودیم و از آن بالا به پایین دره و خانه‌های کوچک زیر پایمان با آن شیروانی‌های رنگی نگاه می‌کردیم، گفتم از پارسال تا حالا که اینجا آمدیم، احساسم خیلی تغییر کرده. پرسید به اینجا؟ گفتم به خودمان. خیلی قوی‌تر و جدی‌تر شده... باد می‌آمد ولی ما گرم شده بودیم.

وقتی برگشتیم متوجه شدم پوست دست و روی بینی‌ام کاملاً سوخته! هوای آن بالا خنک بود ولی آفتابش تیز بود. سوختگی را نشانش می‌دادم و از نگرانی‌اش برای حال دست‌هایم کیف می‌کردم؛ چرا ضد آفتاب نزدی بهشون. خوب میشه؟!

- به صورتم زدم ولی دست‌ها نه...

در کنار این مرد گاهی «لوس بودن» عجیب مزه می‌کند!

مریم
۰۱ شهریور ۹۳ , ۱۱:۰۳
ایشالا همیشه به شادی
ایشالا ثانیه به ثانیه دلاتون گرمتر شه
نیوشا
۰۱ شهریور ۹۳ , ۱۱:۱۳
ای جانم... جان دلم... خوش باشید همیشه..
گاهی لوس شدن مزه دلچسبی دارد فقط گاهی :)

خنکا دختر است و باد هم مادرش...

حنا
۰۱ شهریور ۹۳ , ۱۳:۲۸
تقریبا یک ماه پیش رفتیم امامزاده هاشم و آش خوردیم با خانواده همسر...
قشنگ است خاطره های مشترک..

نوش جان زندگی مشترک
مریم
۰۲ شهریور ۹۳ , ۰۸:۴۸
همیشه تو بهانه ای
که جهان را هزار باره دوست بدارم
همیشه تو بهانه ای که همه را و همه را...

عباس حسین نژاد

پاسخ :

خیلی زیبا...:)
برای تو
۰۲ شهریور ۹۳ , ۱۴:۳۱
واقعا گاهی لوس کردن خودمون برای همسرامون کیف میده
من این امامزاده ای که میگید تا حالا نرفتم
دلم جاده شمال و خنکی هوا را خواست در این گرما

پاسخ :

توی جادهٔ هرازه. بعد از آبعلی
مونا
۰۲ شهریور ۹۳ , ۲۱:۴۹
مرسی بابت رمز پست زن عشایرت رو دوست داشتم.شهریورت مبارک بانوی پاییزی!
یخ داغ
۰۳ شهریور ۹۳ , ۱۲:۳۴

و عشق

تنها عشق

تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس ...

زهرا.ن
۰۴ شهریور ۹۳ , ۱۱:۴۸
نوش جان.
حالا نمیگی یکی هوس کنه این وسط؟؟؟؟
ها؟
ها؟ها؟

پاسخ :

ایشالا خیلی بیشتر از این حرفا به همه خوش بگذره
کاف
۰۵ شهریور ۹۳ , ۱۳:۳۶
من که کل صورتم رنگ لبو بشه هم فک کنم متوجه نشه

پاسخ :

:)) 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan