جدیداً یک فکرهایی میآید توی سرم. مثل فکر بچه!
وقتی خشمگین میشوم. وقتی به موضوعی بدبینم. وقتی تمایلی به نوعی از گناه درونم ایجاد میشود. وقتی توی نمازهایم غفلت میکنم. وقتی کجخلق و ناسپاسم. وقتی همسرم را ناراحت میکنم. همهٔ این وقتها فکر بچه مرا از مسیر منحرفم خارج میکند. فکر بچهای که دوست دارم وارسته و آراسته باشد. فکر بچهای که جهانش را بهتر کند. فکر او که امروز نه، ولی شاید چندین سال دیگر داشته باشمش، نجاتم میدهد.
- دوشنبه ۱۵ دی ۹۳ , ۱۱:۳۳