دیروز از یک بحث چیپِ بیثمر بخاطر ترافیک کاریام به سادگی گذشتم. توضیح دادم که حوصلهاش را ندارم چون به اندازهٔ کافی گرفتارم. بعدتر که خودم را رها شده و راحت دیدم، فکر کردم چه خوب است که آدم برای بحثهای صد تا یه غاز فرصت نداشته باشد. چه خوب است که خودش را معطلِ هر جریانی نکند. آدم باید اندکی خودش را بگیرد. باید مدیر کلی زندگی کند؛ باید برای خودش منزلت قائل باشد؛ آنطور که هر خیال خامی گمان نبرد میتواند بدون اذن دخول خودش را به اتاق شخصیمان پرتاب کند و تا دیر در گوشهٔ ذهنمان باقی بماند.
*سعدی
- دوشنبه ۲۲ دی ۹۳ , ۰۸:۰۵