۱. خوبی کار خانه این است که هر چه میخورم را میسوزانم! در این یک ماهی که به خانهٔ مشترک آمدهایم، دو کیلو کم کردهام. بدو بدوی غذا پختن زیاد است. حداقل برای من؛ که اگر قابلمهام روی شعلهٔ گاز باشد، تا زیرش را خاموش نکردهام، هزار بار باید سر بزنم! قربان هوای تهران، هر روز هم که باید گرد از خانه گرفت و جارو زد. از مادر هم که حساسیت روی سینک ظرفشویی و دستشویی را وام گرفتهام. خدا را شکر که همسرم اهل ریخت و پاش نیست و مرتب است؛ وگرنه که هیچ...
۲. دیشب دو تا گلدان گل گرفتم. اینقدر به فضای خانهمان آمد که متحیر شدم. کاش عمر گلشان طولانی باشد...
۳. کمی استرس رسیدن نوروز را دارم. چهطور پذیرایی کنم؟ چطور خوشامد بگویم؟ چطور بدرقه کنم؟ اولینها گاهی آدم را دچار وسواس و نگرانی میکنند!
۴. کاش آن سفری که دلمان میخواهد، جور بشود و چند روزی برویم...
- شنبه ۲۳ اسفند ۹۳ , ۰۹:۱۰