قبضهای قبلی به دستمان نرسیده بود، بعد یکهو اخطار قطع فوری آمد. بدهی را پرداخت کرد و گفت فکر میکنی بتوانی قبض و فیش پرداختی را ببری اداره برق؟ تا این را گفت، یاد نوشته یکی از آقایان وبلاگی افتادم. دو سه سال پیش. مرد متاهلی بود که همیشه از رفتار همسرش مینالید. خوب یادم هست یکی از گلایههایش بر سر همین داستان تحویل قبض و پشت گوش انداختنهای چندباره زن بود!
لبخند محوی روی لبهایم نشست و با تُن آرامی گفتم «تا کیِ وقت داره؟ فردا بعد از باشگاه میبرم». تشکر کرد. بالاخره پیاده و با اتوبوس، خودم را به اداره برق رساندم و کار انجام شد. خسته و از نفس افتاده که به خانه برمیگشتم، فکر کردم خدا را شکر که این درس را هم به خوبی پس دادم.
سوال کرد: جدی بردی؟
- سه شنبه ۱۱ آبان ۹۵ , ۱۵:۲۲