صبح اولین روز بعد از دفاعش که چشم باز کردم، دیدم بالای سرم نشسته و چشمهاش، جوری که هیچ وقت ندیده بودم میخندند... چند روز است که نفسهاش سبکترند و شعری که زیر لب زمزمه میکند، آرام و نرم است... چقدر آرامش این روزهایت دلچسبِ من است دکتر. خسته نباشی. خدا قوت واقعاً.
*همسرم از تز دکترایش در دانشگاه تهران دفاع کرد و با نمره عالی فارغالتحصیل شد.
- شنبه ۲۹ آبان ۹۵ , ۰۷:۳۹