اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

مرغ سحر ناله سر کن...

همایون که می خواند، جای خالی پدرش توی چشم می زد. باید بخاطر مردم می ماند. 

همایون که می خواند من دلم می خواست نوازنده های فلوت و نی و کمانچه و تار و قانون و دف و دایره را نگه دارم و همه ی غیر سنتی ها را بیرون کنم.

همایون که می خواند فکر می کردم چقدر دوست دارم همیشه کسی برایم بخواند. کسی که تو باشی.

همایون که می خواند، من دستِ شادی را گرفتم و مرغ سحر را گریه کردم...

زهرا
۱۹ اسفند ۹۲ , ۱۳:۲۲
این غیر سنتی ها رو پایه تم خراب!!!!

پاسخ :

حس رو گرفتن...
مریم
۱۹ اسفند ۹۲ , ۱۳:۴۹
وای گفتی همسر ادم برا ادم بخونه
میدونی همسر من اول اول که تصمیم به ازدواج گرفتیم برام  امشب به بر من است آن مایه ناز رو خوند.

موقع اشپزی سیگارشو میذاره گوشه لبش و اواز میخونه و مردونه آشپزی میکنه.وای...

پاسخ :

آخخخ... چه شروع قشنگی... من خیلی دوس دارم"امشب به بر من"ُ! 
من عاشق اینم همسر برام بخونه، بندرت این کارو انجام میده، سختشه... ولی وقتی می خونه انقدددد خوب میخونه:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan