نمیدانم چند شنبه بود که برنامهٔ رمز موفقیت با حضور ایرج نو.ذری و احمد حلت از شبکهٔ شما پخش میشد. حلت از نو.ذری سوالاتی دربارهٔ عشق پرسید و جوابهای او ما را کمی متحیر کرد. سوال و جوابهایی با این مضمون که: آیا شما عاشقید؟ من کلاً آدم عاشق پیشهای هستم. منظورم این است که آیا در حال حاضر عاشق کسی هستید؟ البته عشق در نرسیدن است!
اُه خدای من! من و همسرم برای زنی که از زبان پدر دو دخترش، در یک برنامهٔ تلویزیونی میشنود که عشق در نرسیدن است، خیلی ناراحت شدیم. و فکر کردیم عاشق پیشه بودن در حالی که معشوقی در کار نیست یعنی چه؟ اصالت عشق؟ مگر میشود نادانسته عاشق بود؟
دیروز ظهر که بعد از گذراندن آخر هفتهای آرام و مهربان در طبیعت اطراف تهران، به طرف خانه برمیگشتیم، دیروز که وسط آفتابِ تیز تیر، با آهنگهای شادمان میخندیدیم. دیروز که خلقت خدا برایمان دوست داشتنیتر و عزیزتر بود. دیروز که وسط جادهٔ تنها، برای گنجشکها بوق میزدیم و برای سگها دست تکان میدادیم. دیروز، در همان حال که از تجربهٔ گیلاس چیدن دو نفرهمان کیفور بودیم و مدهوش از تمام دقایق در کنار هم بودنمان، همسرم بی مقدمه گفت یاد حرفهای نو.ذری افتادم که میگفت عشق در نرسیدن است، بعد دستش را از روی دندهٔ ماشین برداشت، خندان نگاهم کرد و گرم دستم را فشرد؛ انگار که بگوید من عشق را بعد از رسیدن تجربه کردهام. ما عشق را حالا که در کنار همیم، درک کردهایم. انگار که بگوید حالا در کنار تو، من به این جمله که «عشق در نرسیدن است.» اعتقادی ندارم و این عجب حال خوشی ست.
- شنبه ۷ تیر ۹۳ , ۱۰:۳۹