اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

هوسِ سیب دارم...

دلش تنگ شده. از کجا می‌فهمم؟ از این‌ که آخر هر تماسمان می‌پرسد «کِی بیام خونتون؟!»

آن جمله را نمی‌گوید. آن جمله را که دوست دارم با لحنِ دل‌ریختگی‌اش بشنوم. آن جملهٔ تشنه و تب‌دار. آن را نمی‌گوید، ولی مهربان است. فرشته‌گون مهربان است. 

یک نفر
۱۷ تیر ۹۳ , ۱۵:۲۲
خوش به حالت ، منم دلم خواست :) 
خجالت هم نمیکشم! دختر هم دخترای زمانِ احمدشاه قاجار! هنوز نگفته بودن شوهر؛ گونه هاشون قرمز میشد و هر روز عصر میرفتن روی ایوان و قالیچه رو تکون میدادن و با یه نگاهِ سهوی! دل پسر همسایه رو ربوده و اونو منهدم میکردن :)

خدا برات نگهش داره، ولی منم میخوام :)

پاسخ :

هر بار که کامنت میگذاری، برایت آرزوی خوشبختی و عاقبت بخیری می‌کنم. 

[ اما اگر قرار بر دل سوختن و رنجش کسی باشد، درش را تخته می‌کنیم. می‌رویم کلاً. ]
مریم
۱۷ تیر ۹۳ , ۱۶:۲۲
نازی.من میتونم برای این پستت فقط هزار تا لبخند با قیافه ای که میگه اخی نازی بذارم .
حالا کی بیاد خونتون :)

پاسخ :

گفتم هر موقع دلش تنگ شد بیاد!
گفته پس هفت روز هفته باید بیاد!

از این لوس بازیا:))
زهرا
۱۷ تیر ۹۳ , ۱۷:۳۶
حنا ببین حتی گفتن همان جمله هم وقتی زیاد و تکراری شود،فایده ندارد
باید خلاقیت در گفتن جملات عاشقانه إیجاد شود.
نمیدونم شاید این خصوصیت اکتسابی معمارانه است
ک از همه تقاضای خلاقیت داریم

پاسخ :

من فعلاً اصل رو درست کنم،  تا بعد برم سر فرعش. خلاقیت مراحل بعدیه :))
یک نفر
۱۷ تیر ۹۳ , ۲۲:۳۷
چه خوب پس کامنت زیاد بذارم که دعا کنید برام
نه ....
همیشه بنویس
منِ ناامید خیلی شاد و امیدوار میشم وقتی میفهمم هنوز هم مرد خوب پیدا میشه
باور کن

پاسخ :

انشالله که همینطوره :)
مریم
۱۸ تیر ۹۳ , ۰۸:۳۷
مردایی که نمیگن جذابترن باور کن

پاسخ :

در جذابیتشون که شکی نیس!
سپینود
۱۹ تیر ۹۳ , ۱۱:۳۱

انقد خوشم میاد از این پست های عاشقانه ات .

خیلی رنگ و بوی خوبی دارن .

حال زندگی به آدم میدن .

دوست دارم حنا ! حس هات رو خیلی دوست دارم .

خیلی با احساسی .

خوب می نویسی . خوووووووووووبببببببب .

نمی دونم چطور حسم رو توصیف کنم .

از این جور عشق هایی که ذره ذره ایجاد می شن خیلی خوشم میاد .

فقط بگم کیف می کنم می خونمت .

حنا من رمز پست قبلی رو ندارم .

راستی چرا وقتی کامنت ها رو تایید می کنی اسم هامون نمی افته بالاش ؟

پاسخ :

ای جاااااااااااااانم! چقد حس فوق‌العاده‌ای داد کامنتت بهم. باور کن کرخت شده بودم نسبت به نوشتن! نگرانم که حال کسی بد نشه، نگرانم دل کسی نسوزه... مرسی که حال خوبت رو بهم گفتی.

والا اینجا آدرس کسی رو که نظر میذاره برای مخاطبای دیگه پنهان می‌کنه،‌ ولی اسمتون میاد. نمیدونم چرا؟! توی صفحه مدیریت خودم میاد البته. آدرستونم که من گذاشتم توی پیوندا،‌ که هرکس خواست راحت پیدا کنه :)

رمز رو میام میدم بهت...

زندگی می بافم
۱۹ تیر ۹۳ , ۲۲:۰۳
سلام .میشه رمزتون رو داشته باشم ؟

پاسخ :

شرمنده دوستم. رمز برای متاهل‌هاس. ولی خیلی کم رمزی می‌نویسم.
سینه سرخ
۱۹ تیر ۹۳ , ۲۳:۳۳
ای جانم حنا من خیلی حستو درک میکنم میدونم تشنه شنیدنی اما همین که میگه کی بیام ٬‌همین که فرشته گونه مهربونه ... خوب شنیدی دیگه ! بهتر گوش کن . با همینا داره میگه . مردایی که کمتر میگن عمیق ترن و چه خوب که مردی داری که عمیقا دوستت داره 
جاذبه های اول زندگی که تموم شه فقط همین علاقه ای عمیق میمونه و شیرینه 

پاسخ :

مرسی از حرفای خوبت :)
سکوت هایم
۲۱ تیر ۹۳ , ۱۱:۱۹
مریم در کامنتای بالا درست می گفت! مردایی که نمی گن جذابترن!
مرد من میگه زیاد هم میگه. سیرابم تو این مساله!
الان دارم به این فک می کنم که دوست دارم اون جذابیت نگفتنش رو هم حس کنم!
کلا ما زن ها رو از هر طرفی بندازن بازم حرف داریم واسه اعتراض :دی

پاسخ :

خب دیگه این خصلت بشریه! ولی در نوع زن معمولاً بیان کلامی خیلی مهم و راضی کننده‌س... همسر من طفلک در عمل خیلی تلاش می‌کنه دوست داشتنشو نشونم بده، ولی امان از دل من... ملتفت نمیشه!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan