در شب تولد بیست و هفت سالگی، بر خود لازم می دانم تا از خدای خوبم بخاطر همهٔ برکاتی که در زندگیام جاری ساخته، تشکر کنم؛ ممنونم خدای خوبیها.
خدا جانم در همیشهٔ زندگی بیش از آنچه لایقش بودهام، با من مهربان بودهای. خیلی وقتها راه را از بیراهه نشناختهام، یا آگاهانه و از روی کمایمانی به خطا رفتهام، اما تو از راهنمایی این بندهٔ گمراهت هرگز دست برنداشتهای. تو را همواره در کنار خودم دیدهام؛ بزرگ و عزیز و گرم... گرم چون آغوش عشق.
سلامت و خوشبختی و شادی امروزم را همه از تو دارم. از تو که دعای مادرم را در حقم مستجاب کردهای. آرامش و امنیتم در کنار همسفر زندگیام از بزرگی و بخشندگی توست ای نازنینترین خدا.
مرا چونان همیشه در برِ خود بگیر که همهکس تویی. خویش تویی. جان تویی. محتاجترینِ به تو؛ منم.
*مولوی
- چهارشنبه ۱۲ اسفند ۹۴ , ۱۸:۵۱