پدر نشسته کنار من و همسرم، برایمان گردو میشکند. اما من آنجا به او افتخار میکنم و برابر همسرم سربلند میشوم که میبینم پدر گردوی درسته از پوست درآوردهاش را کنار دستش قایم کرده تا بعدا به مادرم بدهد.
- دوشنبه ۲۳ مرداد ۹۶ , ۱۶:۵۹
جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.
پدر نشسته کنار من و همسرم، برایمان گردو میشکند. اما من آنجا به او افتخار میکنم و برابر همسرم سربلند میشوم که میبینم پدر گردوی درسته از پوست درآوردهاش را کنار دستش قایم کرده تا بعدا به مادرم بدهد.