درد دارم. دو روز است با همهی وجودم احساس میکنم، عدهای در رأس وادارم میکنند به شکست... من مات ماندهام... ناباورانه نگاهشان میکنم: من مستحق پیروزیام... ما مستحق پیروزی هستیم. پس عزت ما چه شد؟ درد همهی تلاشهایم را در خود میبلعد؛ من ناگزیرم، من مجبورم، من هر لحظه هفت هزار بار فیتیله پیچ شدهام. من از امیدی که داشتم، ناامیدم...
- چهارشنبه ۸ آذر ۹۶ , ۰۸:۰۰