میگفت تا پای جدایی رفتهایم. میگفت همسرم ناسپاس است. زحماتم را در مقابل بچه و خانه و خودش نادیده میگیرد. شببیداریهای پای بچه را حتی در کلام ذرهای مشایعت نمیکند. مدام گوشش به دهان مادرش است. و الی آخر. این چندمین باریست که گلایهای از این دست میشنوم. مورد قبلی یکی از آقایان آشنا بود. او از اینکه خریدهایش برای خانه بی تشکر و خسته نباشیدی، گوشه آشپزخانه ریخته میشدند، فقط دلخور نبود؛ میسوخت! میگفت قدر زحمت آدم را نمیدانند.
چه زن و چه مرد، چرا در مقابل زحمات طرف مقابلمان ناسپاسیم؟ چرا او را با دغدغهای چنین به ستوه میآوریم؟ چرا ناخواسته همسرمان را به باور اشتباه «دوست نداشتنش» میرسانیم؟ چرا مدام همدیگر را به واکنشهای ناجور تدافعی و تهاجمی وا میداریم؟ اینکه زحمات همدیگر را ببینیم و قدر بدانیم، خواسته دشواریست؟ کسی دلسوزتر از یک خانواده، دو همسر نسبت به هم هست؟ اشتباه نکنیم.
- يكشنبه ۱۵ مهر ۹۷ , ۱۶:۵۲