داشتن دوقلوها و کمبود زمان، مرا دوباره متوجه ترفندی کرد که قبلتر برای انجام پروژهٔ پایانی کارشناسی ارشدم به کار بسته بودم. پروژهای که به سبب قلت منابع و سردرگمی من، مدتها استارت نمیخورد و باعث اضطراب شدیدم شده بود. اما با یک حرف همسر که «فقط شروع کن به تایپ کردن»، به جایی رسید که اولین نسخهٔ ارسالیام به استاد راهنما، چنان تحسین او را برانگیزد که انگیزه ادامه راه، به آسانی پیدا شود.
با وجود دوقلوها، من دوباره تصمیم گرفتم اولین قدم از سفر هزار مایلی را بردارم، و فقط روزی یک قدم به جلو بروم. اینطور شد که میبینم انگار امسال و تا اینجای کار، بیشتر از هر سال دیگری کتاب خوانده و شنیدهام. توی هر موضوع و با هر هدف دیگری هم، صِرف در حرکت بودن و خرده عادتها معجزه میکنند.
- يكشنبه ۲۵ آبان ۹۹ , ۱۳:۲۳