دوباره قرار بر جابجاییست. بر خلاف بار قبل که در خلال حال ناسازِ بارداری، خانه را درسته گذاشتم برای همسر و به خانهٔ پدرم رفتم و تا باز شدن اسباب در خانهٔ جدید، همانجا ماندم؛ حالا خانه درسته تحویل خودم است تا با دو بچه یک سال و چند ماهه، بار و بنهمان را ببندم و به منزلگاه جدید کوچ کنیم. خوشحالم که دیگر با بوی چسب و کارتن و تقریباً همه چیز دیگر، دچار حالت تهوع نمیشوم. کنار دستم، کارتنهایی که تا به حال پر کردهام تا سقف بالا رفتهاند. من کنار بچهٔ خوابیده، دراز کشیدهام و طبق معمول همیشه که صدای نفسهای آهسته و منظم عزیزان به شکرم وا میدارند، مشغول شکرگزاریام. شکر سلامتی، شکر امنیت، شکر مال، شکر بچهها، ... شکر. شکر. شکر.
باید برای آیندهٔ بهتر امیدوار بود، با همهٔ بیاعتباری فردا...
- شنبه ۹ اسفند ۹۹ , ۰۸:۳۶