اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

صبح عزیز

از زیباترین برکات خداوند همین هوای ابری، بارانی و برفی‌ست... انگار آرامش شب، روی هشیاری روز پهن شده باشد؛ آدم در تعادل دلچسبی‌ست.

تلخی قهوه

یک‌جور دلتنگی خاصی دارم. دلتنگی برای برهه‌ای از تاریخ که هرگز در آن نبوده‌ام. نمی‌دانم کجا و چه زمان است. اما بعضی صداها، بوها، یا تصاویر؛ مرا از اکنونم می‌کَنَد و به آنجا می‌برد. توی این گذار، حالتی از بی‌قیدی را تجربه می‌کنم. قلبم در سینه منبسط می‌شود و انگار همهٔ درونم، راه گلویم را پر می‌کند. 

دیروز در «ترومای سرخ» شاید هیچ سکانسی را دوست نداشتم -همه‌اش کلافگی بود- جز آن سبکی پاهایم وقتی که مرا از خیابان به مترو می‌رساندند... آن لحظاتی که در نمی‌دانم کجای تاریخ، دلتنگی‌هایم را فرو می‌خوردم...

سرگردان آن گمشدهٔ تاریخی‌ام؛ آن رنگ کهنه...

بخاطر خدا

وقت اختلاف و قهر، چیزی که در آدم خیلی قوت می‌گیرد؛ حس لجبازی‌ست. دلت می‌خواهد، بروی، بکَنی، بی‌محلی کنی. طاقچه‌بالا بگذاری. سرد شوی. مقابله کنی. ولی باید به یاد خودت بیاوری چیزی که به یک زن قدرت و اعتبار می‌دهد محبت است. همین محبت همیشه و واقعی است که تاب تحمل ساعتی قهر تو را از طرف مقابلت می‌گیرد. محبتت را اگر ببازی، بازی را باخته‌ای...

خوشحالی‌اش...

دیشب بالاخره دید که تاریخ دفاع و نمره پایان‌نامه، داخل پرتال دانشگاه ثبت شده است. خیلی خوشحال بود. گفت توی مسجد چند بار خواسته پیامی برای استادش بفرستد و  ابلاغ زودتر صورت‌جلسه قبل از تحویل نسخه‌های نهایی رساله را تقاضا کند، اما هر بار به نوعی نشده. می‌گفت خیلی خوشحالم. و تا حالا این را بهت نگفته بودم! البته نمره هنوز تایید نهایی نشده و حتماً منوط به انجام مراحل فارغ‌التحصیلی‌ست. گفتم خدا، مردی که رضایت و دعای همسرش را بدرقه راهش دارد، خوشحال می‌کند. می‌گفت: واقعا همین‌طور است و هر چه دارم از دعای شماست. گفتم نه زحمات خودتان است!  خلاصه تعارفات و ایده‌های ضد و نقیض ولی خوشایندی بود که توی هوا پرتاب می‌شد. گفتم حتماً جلسه آخر با اساتید راضی‌شان کرده؟ گفت آره خوب بود. استاد فلانی هم پرسید این‌بار خانم را نیاوردی؟ 

اینکه از بستگی‌هایمان به هم حتی در قالب جملات ساده اطرافیان لذت ببریم، اتفاق عزیزی‌ست. قدر هم را بدانیم. 

غیور مردان

یک ویژگی خداگونه‌ای در مردها هست به اسم غیرت که من را عمیقاً تحت تاثیر قرار می‌دهد. این ویژگی عزیز که در فعلِ حمایت متجلی می‌شود، در هر مقیاسی من را دیوانه می‌کند؛ چه در مقیاس خانواده، چه شهر، چه ...

#پلاسکو

Designed By Erfan Powered by Bayan