اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

دو ِ دو

اینکه من به مناسبت‌ها چندان دلبسته نیستم، اینکه در ساده و بی‌صدا گذشتن با مردَم همراهم، اینکه هر روز برایم ویژه است و یک روز ویژه نیست، اینکه هر روز آشپزخانه‌ام گرم است و خُرده خُرده عشق توی غذاهایم می‌ریزم ولی یک روز کولاک نمی‌کنم، اینکه سفر خواستم و عروسی نخواستم؛ و هزارِ دیگر، یعنی من کمتر زنانه‌ام؟ یعنی من کمتر فانتزی‌های زنانه دارم؟

برای امروز باید یک کیک کوچک داشته باشیم و یک شمع با رقمِ «دو». برای امروز باید خواهشی داشته باشیم، به قدر یک عمر همدلی. به قدر یک عمر همزبانی. برای امروز باید آرزوی سلامت و شادی و موفقیت‌های بیشتر در کنار هم را داشته باشیم. 

برای امروز، آغوشی هست امن و مطمئن که به همه‌ٔ دنیای آدم‌ها می‌ارزد، اگر بدانیم...

مدیریت یخچال

از مهم‌ترین موارد پیشِ رو در خانه مدیریتِ «چی کِی خراب می‌شه؟» و «با چیزی که در آستانهٔ خراب شدنه، چی‌کار می‌تونم بکنم؟»ـه! اصولاً همیشه چیزی در یخچال هست که تاریخ انقضایش رو به پایان است، چیزی که اگر به دادش نرسیم می‌گندد، چیزی که از وعدهٔ قبلی مانده، و قبل از وعدهٔ جدید باید مصرف شود. همیشه چیزهایی هستند! و من با همهٔ تلاشی که در تناسب میزان خرید و تولید و مصرف دارم، دائماً با این بحران روبرو می‌شوم. 

البته که من یک تازه‌کارم! یک تازه‌کار حساس که از دور ریختن، و به ویژه از جملهٔ «بریز بره!» بدش می‌آید و فکر می‌کند با هر بی‌دقتی‌ او، برکتی از خانه‌ می‌رود. 

دیشب از کبوترها هم خداحافظی کردم. با نصب توری برای جلوگیری از هجمهٔ پشه‌ها! دیگر راهی به لبهٔ پنجره‌ها نیست. حالا خرده‌های نان هم به دور‌ ریختنی‌ها اضافه می‌شوند. خودم را آزار می‌دهم؟


+ هنوز طرحی برای پروپوزالم نریخته‌ام! فرصت تنگ است... فرصت خیلی تنگ است. و من اصلاً نمی‌فهمم روزهایم چطور از پی هم می‌گذرند...

تصویر زندگی-3

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

شروع دلبستگی

خُب بالاخره وقتش رسید؛ وقت دل بستن به خانه. حالا بعد از هر مهمانی و گردش ـ به‌خصوص اگر طولانی شده باشدـ  گردنم را کج می‌کنم سمت همسرم و می‌گویم «دلم تنگ شد برا خونمون!» و او این را دوست دارد. 

حالا هر کنج خانه، نامِ خودش را پیدا کرده. جایی برای کار، جایی برای خواب، جایی برای درس. جایی برای لذت آشپزی. جایی برای نوشیدن چای. حالا همه جای خانه‌مان هدف دارد؛ همه جا بوی زندگی می‌دهد. بوی عشق.

این روزها عزیزترین ذوق زندگی‌ام شده خریدنِ چیزی برای خانه. 

خدایا شکرت، ولی...!

یعنی من عاشق این پست شدم!

Designed By Erfan Powered by Bayan