اتاقی برای دو نفر

جایی برای حرف های امروز، که دیروز و فردا تکرار نمی شوند.

پرستش به مستی‌ست...

زندگی با کتاب

۱. به دوستم گفتم راستش ما هم خود کتاب‌خوانی را دوست داریم، هم از ژستش لذت می‌بریم! یک موسیقی لایت و  دو استکان چای یا دو فنجان قهوه به علاوه حالتی خوش و متفکر در چهره و آرامشی که نتیجهٔ پرهیز از حواشی و زوائد زندگی‌ست و گفتگویی که در ادامهٔ با هم نشستن و خواندن‌هایمان شکل می‌گیرد... این را گفتم و کتابی که قصد داشتم برایش بخرم، ورق زدم.

۲. همسرم دارد مشروح مسافرت‌هایمان به باغچه خانوادگی را برای مادر و پدرش توضیح می‌دهد؛ کتاب، چای، گردش توی باغچه؛ و این دورِ مطبوع...

چیزی که توی طرز روایتش محسوس است؛ رضایت است! 

۳. برگ اول کتاب را اینطور می‌نویسم:

تقدیم به مرد باهوش، خوش انرژی و قدرتمند زندگی‌ام...

آرامش

می‌دانم که هیچ چیز این دنیا پایدار نیست. اما حال خوب همین لحظه‌ام را سپاس. دوام این عشق و احترام شش ساله را سپاس. نگاه مهربان دیشب روی پله‌ها و خواستنی که در پی‌اش بود، پیاده‌روی بی‌بهانه و حرفهایی که اندوهناکانه فشارشش روی ذهن تو بود و آرامشش بر دل من را با شرم سپاس. شاه‌بیت ناب این غزل هم؛ باران زیبای دم صبح. بوسه، بوسه.

بادبادک باز

«بادبادک باز» داستان عقوبت آدم‌ها در همین دنیاست. پایان‌بندی آن شاهکاری لطیف و زیبا، و البته موید همین ادعاست. بادبادک باز با پس زمینه‌ی تلخ و شیرینِ تحولات سیاسی و تاریخی کشور افغانستان، نگاه دوستانه‌تری را نسبت به این قوم با احساس و رنجدیده‌ی همسایه در من به وجود آورد. 


از جناب آقای صفایی به خاطر توصیه این کتاب سپاسگزارم.

CHOCOLAT

«شکلات» به کارگردانی لاسه هالستروم و محصول سال 2000، به همان شیرینی که از اسمش پیداست؛ بی‌قیدیِ و رهاییِ مطبوعی که در این دوران لجوجِ گذار، بیشتر نیازش داریم، به آدم القا می‌کند. این هم یک عقیده بعد از دیدن فیلمی خوب و هم بهانه‌ای‌ست برای شکستن یخِ نوشتن در وبلاگ...
Designed By Erfan Powered by Bayan