آدمها خیلی متفاوت فکر می کنند. امروز دوستم می گفت: زن در فیلم برف روی کاجها، با رابطۀ جدید، از شوهرش که به او خیانت کرده بود، انتقام می گیرد.
ولی من هرگز این طور برداشت نکردم. من این فیلم را چند بار دیده ام. و هربار از زاویه ی زن قصه احساس قدرت و غرور کرده ام. زنی که در کنترل احساسش خیلی قوی ست. عاقل است. و خیلی خوب و البته زود خودش را از قالبِ یک زنِ شکست خورده ی رها شده نجات میدهد. او عشق را دوباره به خودش فرا می خواند، او زندگی را از نو به خود بازمیگرداند. او هیچ کجای این زندگی از نو یافته را به نفرت از شوهر سابقش آلوده نمی کند و همیشه از او با احترام صحبت می کند. زنِ خیانت دیده ی این فیلم، برخلافِ اکثر داستانهای دیگری که در این باره خوانده ایم و ماجراهای مشابهی که در نمایشها دیده ایم، با رفتنِ مردش به آخر نمی رسد!
- پنجشنبه ۲۸ فروردين ۹۳ , ۱۵:۲۶