یک اتفاق بدی دارد در من می افتد که اعتماد به نفسم را می گیرد. حالم را بد می کند. قلبم را به درد می آورد. فکرم را مشغول می کند. خوابم را به هم می ریزد. اشکم را سرازیر می کند. تلخ و گزنده ام می کند. یک اتفاق ناجور که از آن ناخوشم؛ کسی پیدا شده که من دوستش ندارم. که از او بدم می آید. بعد هی به خودم می گویم: بزرگوار باش. بچه نشو. احمق نباش. ساده نباش. درگیر نشو. رها کن.
- دوشنبه ۱۹ اسفند ۹۲ , ۱۳:۲۰