- چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۳ , ۲۲:۱۷
کانالها را آنقدر بالا و پایین کرده ام تا توی یکی از شبکه ها علیرضا قربانی بخواند. دراز کشیده ام پای پنجره. برگ های سبز چنار سی سالۀ کوچه در باد می تابند. دراز کشیده ام و فکر می کنم؛ دیشب بود که برایت اس ام اس زدم "دلم خیلی برایت تنگ شده". تنگ هم شده. از آن دلتنگی ها که خیالم را به تجسمِ گرمای کاملِ آغوشت می کشاند.
قبلاً گفته بودم صبح ها که بیدارت می کنم و چشمهای نیمه بازت می خندند، از وسعت خواستن تو به لرزه می افتد اندامم؟ گفته بودم. و تو خندیده بودی. دستپاچه ام امروز... در این نیمۀ متروک هفته، در این ظهر خلوت خانه، در پشت شیشه ها؛ طرح لبخند چشم تو که با باد می پراکند، دیدارِ مرا با درخت سی ساله، میسر نمی کند...
- دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۹۳ , ۱۷:۲۸
- دلم داره ضعف میره برای برادرزاده م(اسمشو گفتم). تو دلت برای خواهرزاده ت(اسمشو گفتم) تنگ نمیشه؟
+ نه.
- چرا؟
+ چون بهش فکر نمی کنم. (یعنی سعی می کنه که بهش فکر نکنه تا دلش تنگ نشه.)
- پس میشه که دلت برای منم تنگ نشه؟ (با حالت افسردگی، نه با خشونت!)
+ نه نمیشه!
- چرا؟
+ چون نمی تونم به تو فک نکنم...
- يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۳ , ۱۳:۴۲
"خانه حرم خانواده است و قلمرو حکمروایی زن که مرد در آن قلمرو، میهمانی بیش نیست. وانگهی شکل مربعش با قانون نکاح در اسلام که به مرد اجازه می دهد تا چهار زن به عقد ازدواج خود درآورد، به شرط رعایت عدل و انصاف در میان آنان، مطابقت دارد."
بله. این است آنچه جناب تیتوس بورکهارت* در کتاب هنر مقدس(اصول و روشها)شان در باب فلسفۀ اسلامی چهاردیواری هایمان بلغور فرموده اند. با تقدیم ادب و احترام.
* تکنه هم اینجاست که اگر مستندات بورکهارت سویسی تبارِ متولدِ فلورانس را هم سند قرار ندهیم، چه کس دیگری داریم که در حکمت. هنر. اسلامی به او استناد کنیم؟!
- يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۳ , ۱۰:۱۰
- شنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۳ , ۲۰:۵۲